Announcement

Collapse
No announcement yet.

branko's latest ....

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

    #16
    or

    [IMG][/IMG]

    Comment


      #17
      Originally posted by Doctor DOOM
      or [IMG]http://i31.photobucket.com/albums/c365/peyz/bran***guarantee.jpg[/IMG]
      cant see it

      Comment


        #18
        Originally posted by Doctor DOOM
        I'm sorry , but your greek analogy doesnt even come close to our tragedy !

        did you forget that the greek actually WON the bloody trophy ?
        what did we get? third at AC ... which was achieved by MANY, and surpassed on many other occasions.
        so no biscuit for him .
        This is perhaps the most horrible argument you have ever thought of in your lengthy tenure at PFDC. We were clearly head and shoulders above the competition. We were blatantly ripped off in the Semi Final, outplaying China with 10 men.

        The ONLY reason we came 3rd was due to the referee's disgraceful decisions against China.
        Right, as the world goes, is only in question between equals in power, while the strong do what they can and the weak suffer what they must.

        Comment


          #19
          it's really funny .

          how some of us decide to stick to the "results" when it suits them, and then when it doesnt, come up with the "how"s and "why"s !!

          did we defeat china?

          did we reach the finals to be either the runner up or the winner ?

          lol.... talk about "horrible arguments" !

          ==============

          but, I'll make it easy here.
          I DO stress upon the performance.
          and the PERFORMANCE we showed against china was far from satisfactory and convincing.
          the ref's stupidity is just another unfortunate issue, after our tragic tactics and frightful attitude ... plus naivete!

          Comment


            #20
            btw, this is that infamous , last interview :

            فكر مي‌كنيم اين ديگر جزو آخرين گفت وگوهاي ما و شما، قبل از رسيدن به جام‌جهاني باشد. سوژه براي صحبت كردن خيلي زياد است اما دوست داريم اين مرتبه در گزينش موارد دقت كنيم. به هر حال فكر نمي‌كنيم بحث كردن در مورد نوع گزينش‌هاي شما خيلي نتيجه‌بخش باشد.



            برايم زياد مهم نيست. مي‌توانيد در هر حيطه‌اي وارد شويد.



             مي‌رويم داخل وجود برانكو... چه حسي داريد؟ حدوداً 55 مرتبه ديگر بخوابيد و بلند شويد و بعد در جام‌جهاني هستيد.



            فوق‌العاده است. دايماً در هواي آلمان سير مي‌كنم. قبل از هر چيز مصدوميت كريمي و هاشميان برايم اهميت دارد. با پزشك معالج وحيد صحبت كردم. خوشبختانه به من اطمينان داد كه نبايد نگران حضور او در جام‌جهاني باشم. همين طور پزشك تيم بايرن كه همين الان هم از آمادگي كريمي مطمئن است.در كنار اينها دارم تمامي نكات لازم براي آماده‌سازي تيم را جمع‌آوري مي‌كنم... اميدواري‌ام زيادتر شده، چون دكتر دادكان به ما وعده داد كه حدود 7 روز زودتر مي‌توانيم وارد اردوي آماده‌سازي شويم. شما از حس من مي‌پرسيد. حالا‌مي‌گويم چنين اتفاقي ممكن است فقط يك بار در زندگي هر مربي شكل بگيرد. پس بايد خيلي خوشحال باشم.



             اولين مصاحبه خودتان در نقش سرمربي تيم ملي ايران را به ياد مي‌آوريد؟



            اعتراف مي‌كنم كه نه! تعداد مصاحبه‌ها در اين 5 سال، واقعاً زياد بوده.



             در فدراسيون فوتبال، زمان رياست مهندس صفايي فراهاني جلوي ما نشستيد. از اين گفتيد كه هدف نهايي برانكو رسيدن به جام‌جهاني 2006 آلمان است.



            به صورت دقيق يادم نيست اما اين حرف از جنس حرف‌هاي من است. چون وقتي به ايران آمدم گفتم براي يك تلا‌ش صد ساله وارد خاك ايران شده‌ام. اول از بوسان بعد جام ملت‌هاي آسيا و سپس مقدماتي جام‌جهاني... اهداف من به هم پيوسته بود. هرچند ممكن است خيلي‌ها اين حرف را باور نكرده باشند... مگر نه؟!



             چرا نه؟ باور كردني بود. در امتداد آرزوهاي ما بود.



            يعني باور كردند؟ بعيد مي‌دانم... هرچند كه به خواسته‌هايم رسيدم.



             آن روز راحت‌تر مي‌شد حرف زد. چهار سال تا آغاز جام‌جهاني فرصت بود. مي‌شد بلندپروازي كرد، حرف‌هاي بزرگ زد وآينده را خيلي روشن و باشكوه جلوه داد. مثل اين كه آن روز، در اولين مصاحبه خودتان در نقش سرمربي تيم ملي ايران ادعا كرديد مي‌خواهيد در جام‌جهاني به يك مربي شگفتي‌ساز تبديل شويد. تقريباً شكل همان كاري كه <برنو متسو> و يا <گونش> انجام دادند.



            دقيقاً اين نكات را به ياد نمي‌آورم اما اگر هم چنين حرفي زده‌ام، هنوز روي حرفم پايدار مانده‌ام. نمي‌دانم چرا طي اين مدت خبرنگاران سعي كرده‌اند من را ترسو و بزدل نشان دهند. شما دنبال چه چيزي مي‌گرديد؟ من اگر ترسو بودم، نمي‌توانستم چنين مسوِوليتي را قبول كنم اما تمامي عوامل سعي مي‌كنند كه من را يك ترسوي واقعي نشان دهند. من بودم كه حسين كعبي را با 17 سال سن به تيم ملي آوردم. هنوز روياهاي بزرگ خودم را دارم... اما شما چه چيزي از من مي‌خواهيد؟ اگر اين‌طور دوست داريد به شما قول قهرماني جام‌جهاني را هم مي‌دهم، اما آن وقت من يك مربي غيرجدي هستم. خب ... قبول مي‌كنم! ما حداقل قهرماني جام‌جهاني مي‌شويم حداقل!



             تمام شد؟



            بله.... تمام شد. ولي شما مي‌خواهيد من را ترسو نشان دهيد. چرا؟




             شما گفتيد تمام شد. پس صبر كنيد، حالا‌نوبت ماست... شما كه درس قضاوت و وكالت نخوانده‌ايد، درست مثل ما!‌اما در كشور خودمان مي‌دانيم كه قتل عمد مجازاتي مثل اعدام دارد. در كرواسي چطور؟

            آنجا حكم بر حبس ابد داده مي‌شود.

             ... و شما اگر قاضي مي‌شديد، قبل از شنيدن دفاعيه متهم كه احتمالا‌ً يك تكه نان دزديده است، برايش حبس ابد مي‌بريديد! درست است؟

            بله.

             اين هم شيوه قضاوت شماست. ما هنوز سوِال نپرسيده‌ايم. اصلا‌ً نمي‌دانيد دنبال چه چيزي مي‌گرديم و بعد يكه‌تازي مي‌كنيد!

            چون به تحقير خودم عادت كرده‌ام. وقتي مي‌بريم، مي‌گوييد چرا خوب بازي نمي‌كنيد. اين يك پديده تخيلي است كه هيچ معيار و متري هم برايش وجود ندارد. انتقادات بيشتر از تعاريف و تمجيد است. چرا؟ چون ما در اكثر بازي‌ها نتيجه گرفته‌ايم؟!

            شما تا به حال امارات رفته‌ايد؟

            بله.

             شده از اتوبان‌هاي شهر دوبي ايراد بگيريد يا از ساختار شهري ابوظبي انتقاد كنيد؟

            هيچ وقت.

             از ترافيك تهران چطور؟

            صددرصد... خيلي زياد. اعصابم را به هم مي‌ريزد.

             يعني اتوبان‌هاي شهر دوبي هيچ ايرادي ندارد؟

            تا به حال در موردش فكر نكردم!

             پس به چه حقي در مورد ترافيك تهران فكر مي‌كنيد؟ اصلاً به چه حقي از ساخت ترافيك تهران ايراد مي‌گيريد؟

            من 5 سال است در اين شهر زندگي مي‌كنم.

             و... حتماً فكر مي‌كنيد تهران مثل خانه دوم شماست.

            مطمئناً غير از اين هم نيست!

             دقيقاً. انسان‌ها از عامل يا فضايي انتقاد مي‌كنند كه يا به آن دلبستگي دارند و يا برايشان مهم است. چطور انتظار داريد از تيم‌ملي لذت ببريم و برايش هورا بكشيم،‌ وقتي حق انتقاد كردن از آن را نداريم؟

            فهميدم چه منظوري داريد. من با انتقادات مشكلي ندارم. فقط سعي مي‌كنم مواضع خودم را بيان كنم. هرگز فكر نمي‌كنم كه آدم كاملي هستم. حتماً اشتباهاتي دارم كه بايد به من گوشزد كرد. شما نمي‌دانيد كه چقدر با انتقاداتي كه در روزنامه‌ها از من مي‌شود، مخالفم.

             دقيقاً مي‌دانيم.

            ادبيات شما بيانگر ميزان شديد مخالفت است! اين يك امر عادي است. مثلاً شما (سعيد زاهديان) مطلبي در مورد خط دفاعي تيم‌ ملي ‌نوشتيد كه من با هيچ‌يك از موارد آن موافق نيستم اما به شما نمي‌گويم.

             حالا كه گفتيد!

            كي گفتم؟! من حرفي نزدم...

             با چه مواردي مخالف بوديد؟

            با تفسير كلي شما موافق نيستم.

             هر كلي از اجزا تشكيل شده...

            اجزا را اسم ببريد! هيچ‌يك از اجزاي نوشته شما درست نبود.

             اگر قرار است اين طوري صحبت كنيم، پس ما هم مي‌گوييم هيچ‌يك از اجزاي فلان فكر شما درست نيست... با هيچ‌يك از اجزاي سليقگي شما موافقت نداريم... اصلاً جز به جز حرف‌زدن و راه‌رفتن و نشستن و فكركردن شما هم ايراد دارد. خب! ما اگر اين ادعاها را جلوي يك آدم كاملا‌ً عاقل بكنيم، حتماً به ما مي‌گويد ديوانه‌اي. چون استدلال نداريم. خب شما براي مخالفت استدلال داريد يا حرف‌هايتان را ببريم و بگذاريم جلوي مردم عاقل؟

            شما از نوشته‌هاي گاردين استفاده كرده‌ايد اما راه‌حلي نشان نداديد! خب دفاع ما ضعيف است. گيريم من هم قبول كردم. حالا بايد چه كار كرد؟ اين‌كه نفرات را تغيير داد؟! آيا تضمين مي‌دهيد كه با عوض كردن مهره‌هاي خط دفاعي، اشكالات ما برطرف مي‌شود؟!

             شما باز هم داريد وارد مقوله نفرات مي‌شويد. ما دو بار گفتيم كه علاقه‌اي به مجادله در اين مورد نداريم.

            من مي‌خواهم اين بحث را باز كنيد... به درخواست م

            اول برانكو بايد به ما يك جواب بدهد. اين كه قبول مي‌كند دفاع تيم‌ملي ايراد دارد يا نه؟

            با اين نظر مطمئناً موافقم. ما در همه پست‌ها مشكل داريم... اما از شما مي‌پرسم و انتظار دارم جوابم را بدهيد. كدام تيم‌ملي يا باشگاهي در سطح دنيا پيدا مي‌كنيد كه در هيچ پستي ضعف نداشته باشد؟! برزيل و ميلان هم اشكالاتي دارند... درست مثل ما.

             تلاش مي‌كنند اين ضعف‌ها را نگه دارند؟! نه...

            من هم بيكار نماندم ولي مسا‡له اينجاست كه چطور و با چه فرمولي بايد ضعف‌ها را برطرف كرد؟! اگر رفع نقص‌هاي خط دفاعي به همين سادگي كه شما فكر مي‌كنيد بود، 16 تيم باشگاهي ايران، بهترين تيم‌هاي دنيا مي‌شدند و تيم‌ملي ايران هم قهرمان جام‌جهاني در آلمان مي‌شد.

             البته عادت داريم كه با يك سري بزرگنمايي، اصل صورت مسا‡له پاك شود. شما در خط دفاعي تيم‌ملي مشكلاتي داريد كه مي‌توانيد آنها را با ابزاري كامل‌تري به حداقل برسانيد. كي گفته بايد تيم‌ملي قهرمان جام‌جهاني شود؟! شما يك دست‌نوشته به عنوان مدرك يا حتي يك گفت‌وگوي شفاهي به عنوان مثال سراغ داريد؟!

            خب، ما از ابزار استفاده مي‌كنيم. در برخي موارد موفق مي‌شويم و در برخي موارد هم نه! مثلاً فرانسوي‌ها در مورد دروازه‌بان‌هاي تيم‌ملي دچار مشكل هستند يا نه؟

             هستند.

            پس چرا با آن همه امكانات و تجهيزات سعي نمي‌كنند براي اين مشكل راه‌حلي پيدا كنند؟!

             شما داريد ميان خوب و بد، به دومي را‡ي مي‌دهيد...

            برويد سراغ تيم‌ملي آلمان! كلينزمن مشكلش را حل كرد. ولي فرانسوي‌ها قهرمان دنيا هستند. حالا انگليسي‌ها چطور؟

             <جيمز> را عوض كردند.

            چرا؟

             چون ضعيف شد... چون تحليل رفت... چون همه اين نقض و ايراد را ديدند! اما اريكسون نگفت اگر آسمان به زمين دوخته شود، همين است كه هست!

            ولي آنها هنوز هم مشكل دارند؛ با اين كه طي چهل سال اخير، هرگز تيمي با اين قدرت نداشته‌اند.

             همين تيم كنوني هم از يك تلاش ساخته شده؛ تلاشي كه جيمز يا گري نويل يا شيرر و... را بيرون گذاشت. چون افت كرده بودند!

            شما ديگر داريد سر به سر من مي‌گذاريد!

             واقعاً چنين تصوري داريد؟ خب ما ساكت مي‌مانيم و شما صحبت كنيد...

            راه‌حل چيست؟ آيا نمي‌توان با تمرينات بازيكنان را بهتر كرد؟ يا حتماً مي‌بايست تمام دروازه‌بان‌ها را بيرون كرد و تعدادي ديگر را به تيم ملي آورد؟


            ما ميگوييم ابراهيم ميرزاپور در يك سال اخير پيشرفت نكرده، ما مي‌گوييم- به شهادت بازي‌هاي او مي‌گوييم - كه ضعيف شده است، شما مي‌گوييد وحيد طالب‌لو و حسن رودباريان را بيرون كنيم؟!

            اين همان راه حل شماست.


             اتفاقاً برعكس... اين برداشت خيالي يا به قول خود شما اروپايي‌ها فانتزي ذهني شماست! به اردوي كيش برگرديم. شما يك جمع بازيكن حاضر در ليگ را به جزيره برديد. آنجا هيچ‌كس مورد پذيرش شما قرار نگرفت؟!

            چرا، از آن جمع عده‌اي را پذيرفتم. هيچ‌كدام از آنها الان - به اين كلمه دقت كنيد - بهتر از بازيكناني كه من در تيم ملي دارم، نبودند.

             واقعاً!

            بله، من بازي صباباتري مقابل الوحده را هم ديدم. يك عده بازيكن در صباباتري وجود داشت كه بايد كيفيت فني آنها را دوباره مي‌ديدم اما هنوز احساس مي‌كنم كه مردان من در تيم ملي از همه بهتر هستند. خب... نظر شما چيست؟ احتمالا‌ً مي‌گوييد بايد وحيد طالب‌لو را هم از تيم ملي خط زد!



             احتمالا‌ً باز هم ادعا‌مي‌كنيد كه ما داريم سر به سر شما مي‌گذاريم. كي گفت طالب‌لو را عوض كنيد؟!


            پس چرا بايد ميرزاپور را بيرون بگذارم؟

             چون ضعيف شده... چون جلوي شوت مهاجم حريف جا خالي مي‌دهد. چون وحيد طالب‌لو آمار بهتري دارد.

            اما اشتباه وحيد از او بدتر بود. طالب‌لو روي تك‌گلي كه از فولاد خورد مقصر صد درصد است. پس هر دو دروازه‌بان به يك اندازه بايد مورد انتقاد قرار بگيرند. آيا ديديد كاسياس همين هفته قبل چه گلي خورد؟! پس مطبوعات و سرمربي اسپانيا او را در ميدان شهردار زدند؟!

             مگر اينجا در تهران كسي را به جرم بد بازي كردن و بدمربيگري كردن دار زده‌اند؟ ما مي‌گوييم يعني ضرب‌المثلي داريم كه مي‌گويد انسان جايز‌الخطا است... نه اين‌كه يك تكه خطا داريم كه انسان جزئي از آن مي‌شود! كاسياس در طول فصل چند اشتباه فاصله‌دار مرتكب شد. نه اين‌كه هر بازي يك اشتباه داشته باشد.. مقصر ميرزاپور نيست... شما مقصر هستيد كه براي ابراهيم ميرزاپور چنين ذهنيتي درست مي‌كنيد كه در هر شرايطي و با هر كيفيتي بايد دروازه‌بان اول تيم ملي ايران باشد!

            ولي ديدا، دروازه‌بان اصلي تيم ملي برزيل طي 6 ماه اخير دو برابر ميرزاپور گل‌هاي اشتباهي خورده كه روي تك‌تك آنها مقصر اول و آخر هم بوده اما در ميلان به او دست نمي‌زنند.

             خود شما گفتيد مسا‡له تيم‌هاي ملي و باشگاهي را با هم قياس نكنيد... حرف خودتان را هم زير پا مي‌گذاريد؟

            يعني تصور مي‌كنيد طالب‌لو بهتر از ميرزاپور است؟

             ما را وارد بحث نفرات بهتر و بدتر نكنيد... اين وظيفه چشم‌هاي شماست!

            پس من در اين اردو باز هم به دروازه‌بان‌ها توجه خواهم كرد. شما اين اجازه را به من بدهيد... قبول است؟!

             صد درصد اين حق طبيعي شما بوده و همين حق وظيفه شما را هم تعيين مي‌كند. طي تمامي اين 5 سال هم بايد نگاه مي‌كرديد كه غير از اين هم نيست. ما در اول گفت‌وگو هم تا‡كيد كرديم كه نمي‌خواهيم در مورد نفرات و شيوه‌هاي گزينش صحبت كنيم. غير از اين است؟

            نه! اما حالا كه بحث به اينجا رسيده، لطفاً ادامه بدهيم. بهتر است به يك هدفي برسيم.

             پس به ما حق مي‌دهيد و يا بهتر بگوييم <اجازه> مي‌دهيد راحت‌تر صحبت كنيم؟

            من عصباني نخواهم شد فقط مواضع خودم را مي‌گوي


            برانكو با ما در مورد كيش و اردوي تيم ملي حرف زد و بعد خود شما، سرمربي تيم ملي ايران ادعا كرديد با تماشاي بازي‌هاي ليگ و همين ديدار صباباتري مقابل تيم اماراتي به اين نتيجه رسيديد كه بازيكنان تيم شما از گزينه‌هاي احتمالي بهتر هستند. ما فكر مي‌كنيم شما با اين پيش زمينه فكري به ورزشگاه مي‌رويد يا حتي در اردوي كيش حاضر شديد كه <من تيم خودم را دارم، بروم و ببينم اينها چكار مي‌كنند...> و وقتي به خانه و هتل آپارتمان خود برمي‌گشتيد با خودتان مي‌گفتيد: <بله! بازيكنان من بهترين‌ها هستند>!

            مسلماً اين‌طور نيست. چون من گزينش خودم را دارم. شما نگاه كنيد... هر باشگاهي در پايان فصل با توجه به نيازمندي‌هاي خودش دنبال بازيكنان جديد مي‌گردد. درست مثل من! به ورزشگاه‌ها مي‌روم، بازيكنان را مي‌بينم و انتخاب مي‌كنم. مثلا‌ً آندرانيك تيموريان و مجتبي جباري را از ابومسلم به تيم ملي دعوت كردم. آنها حتي به يازده بازيكن اصلي تيم ملي رسيدند. شما داريد در مورد چه ذهنيتي حرف مي‌زنيد؟ پس تيموريان و جباري چه طور به تيم ملي رسيدند؟ چه كسي آنها را دعوت كرد؟!

             مي‌دانيد امير قلعه‌نويي يك هفته بعد از اين‌كه مجتبي جباري به تيمش پيوست در مورد او چه اظهارنظري كرد؟

            نه!

             گفت: <اين كه بازيكن نيست... بعد از نيم‌ ساعت دستش را مي‌گذارد روي كمرش و مي‌ايستد>! اين شناخت يك هفته‌اي قلعه‌نويي از مجتبي جباري بود.

            به خاطر همين است كه شما بايد از من تشكر كنيد. به همين دليل است كه من مي‌شوم موفق‌ترين سرمربي تاريخ فوتبال ايران... تيموريان را مقابل كوئينزپارك رنجرز فقط هفت دقيقه امتحان كردم وديدم جواب مي‌دهد ولي شما از من انتقاد مي‌كنيد.



             يك اشكال وجود دارد. شما انتقاد را دشمن مي‌دانيد ما انتقاد را حق تيم ملي و مربي تيم ملي بر گردن خودمان مي‌دانيم. برگرديم سر مسا‡له قبل اما شما در تيم ملي هم با يك بار ديدن حرف قلعه‌نويي را عملي مي‌كنيد. بازيكني دعوت مي‌شود و بعد از چهار جلسه تمرين به كلي خط مي‌خورد. شما تيموريان و جباري را مثال مي‌زنيد اما سوِال ما اينجاست كه برانكوايوانكوويچ چند مرتبه سعي كرد براساس نيازهاي تيمش، بازيكني را به تيم ملي دعوت كند؟! نيازهايي كه خود شما هم مي‌دانيد. بيشتر در خط دفاعي است!

            هميشه به اين مسا‡له فكر مي‌كنم.

             مي‌توان ثابت كرد كه شما چنين رفتاري نداريد. براي همين به يك تورنمنت مثل جام ملت‌هاي آسيا برمي‌گرديم. در چين، همه چيز براي ايران محدود بود. شما يك سري بازيكن داشتيد كه بايد تحت هر شرايطي از آنها استفاده مي‌كرديد. در مسابقه دوم تيم ما با يكسري اتفاقات نادر روبه‌رو شد. محروميت بداوي، رضايي و نصرتي شرايط سختي براي ما درست مي‌كند. اينجا نمي‌شد با ايران تماس گرفت و درخواست نيروي جديد كرد. چون قوانين AFC و جام ملت‌هاي آسيا چنين اجازه‌اي به ايران نمي‌دهد. پس خود به خود علوي، تقي‌پور، كاملي‌مفرد و ستار زارع وارد چرخه تيم ملي مي‌شوند. در كنار اين كه سيستم بازي تيم ملي هم تغيير كرد! نتيجه هم گرفتيم... اما حالا‌با خروج علي بداوي از تيم ملي، هنوز داريم مثل يك تورنمنت بسته كار مي‌كنيم. ستار زارع، يك پيستون چپ كه پاي تخصصي‌اش، پاي راست است، بعد از اين كه مجبور مي‌شود به دلا‌يلي خاص در پست دفاع چپ بازي كند، باز هم در همان نقش ظاهر مي‌شود. يعني چي؟ يعني نگرش شما در بازي‌هاي مقدماتي جام‌جهاني و بازي‌هاي دوستانه هم يك نگرش كاملا‌ً‌بسته است. صبركنيد! هنوز بحث ما تمام نشده... سرمربي تيم ملي در همان جام ملت‌هاي آسيا بعد از محروميت بداوي و نصرتي و رضايي و البته مصدوميت تقي‌پور، باز هم به بازيكني مثل اميرآبادي بازي نمي‌دهيد. از هافبك دفاعي در پست دفاع راست استفاده مي‌كند، اما به اميرآبادي بازي نمي‌دهيد. چون به كيفيت بازي فني‌اش اعتقاد نداريد... اما باز هم اميرآبادي در اردوهاي ملي ديده مي‌شود. شما ما را متقاعد كنيد كه تلا‌شي از سوي سرمربي تيم ملي براي رفع نقص‌هاي خط دفاعي انجام شده! شما هيچ‌وقت دنبال يك دفاع چپ پا در تيم‌هاي پاس، فجرسپاسي، استقلا‌ل يا ذوب آهن گشتيد؟

            شما انگار كار تيم ملي را پيگيري نمي‌كنيد...

             خيلي خوب پيگيري كرديم به اندازه‌اي كه شما در تيم ملي مجالش را فراهم مي‌كنيد و به اندازه‌اي كه ليگ برتر فرصتش را در اختيارمان مي‌گذارد.

            پس چطور نمي‌دانيد كه ما چند بازيكن را براي پست دفاع چپ در اين چند سال فرا خوانده‌ايم؟ چطور فراموش مي‌كنيد كه همين ستار زارع با چه برنامه‌اي وارد تيم ملي شد. بعد از اين كه مايلي كهن از تيم المپيك ايران كنار رفت تا حسين فركي جانشين او شود، ما محمد علوي و ستار زارع را به تيم المپيك دعوت كرديم. آن روزها ستار زارع، بهترين بازيكن سمت چپ تيم ايران شد. بعد هم او را به تيم ملي برديم. من به خوبي يادم هست كه او چقدر در تيم اميد و سپس در بازي‌هاي غرب آسيا و جام ملت‌هاي آسيا عالي كار كرد. ستار زارع در چين، يكي از بهترين بازيكنان ما شد. حتي مقابل كره شمالي در پيونگ يانگ يا برابر كره و بحرين در تهران، جزو بهترين‌ها بود.


            اين نظر شماست، براي اين كه ثابت كنيد مهره‌اي مثل ستار زارع بايد مورد اطمينان عمومي باشد... ولي نيست! شما هيچ وقت در پست او دنبال گزينه‌اي بهتر نبوديد. چطور ممكن است؟

            من موافقتي با آن ندارم! ممكن است فراموش كرده باشيد... اما جواد شيرزاد، ميثم منيعي، جلا‌ل اكبري، مجيد ايوبي، اميرحسين صادقي، نيكبخت واحدي، بهشاد ياورزاده واميرآبادي را به تيم ملي دعوت كردم. همين مهدي اميرآبادي در استقلا‌ل بارها در نقش دفاع چپ بازي كرده است.

             كدام بازي؟

            حضور ذهن ندارم كه اسم ببرم.

             اتفاقاً ما حضور ذهن داريم. اميرآبادي، هرگز به طور جدي دفاع چپ بازي نكرده.لااقل در اين موارد اشتباه نكنيد، چون ما دچار بيماري فراموشي نيستيم!



            اگر فراموشي نداريد،پس چرا ليست چپ پاهايي كه به تيم ملي آوردم را از ياد برده‌ايد؟ هيچ چپ پايي نمانده كه من امتحانش نكرده باشم، اما قبول كنيد كه ستار زارع از تمامي آنها بهتر بود.



            چ‌

            Comment


              #21
              part 2 :


               شما يك ليست هشت نفره جلوي ما مي‌گذاريد. اول اين كه منيعي، نيكبخت و ياورزاده هرگز دفاع چپ نبوده و نيستند. ولي ما به احترام نظر شما، آنها را هم دفاع چپ حساب مي‌كنيم. حالا‌بگوييد كه تيم ملي ايران، بعد از بازي با بحرين كه حكم صعود قطعي به جام‌جهاني را داشت، چند بازي ملي انجام داد؟


              به ترتيب با ژاپن،ليبي، كره جنوبي، مقدونيه، توگو، چين تايپه و پاراگوئه! فكر نمي‌كنم هفت مسابقه كم باشد. شما مي‌دانيد اسپانيا چند بازي تداركاتي انجام داده؟


               البته بازي با ژاپن و چين تايپه اجباري بوده. حالا‌فراموش كنيد، چون بحث چيز ديگري است. ما بازي‌ها را يك به يك و به ترتيب اسم مي‌بريم و شما بگوييد در هر بازي، چه بازيكني دفاع چپ تيم ملي بوده؟ بفرماييد. من حاضرم جواب بدهم.








               بازي با ژاپن؟


              ستار زارع.


               اين اولي بود. بازي با ليبي؟


              ستار زارع.


               اين دومي بود. حالا‌كره جنوبي؟


              ستار زارع.


               اين هم شد سومي. بازي با مقدونيه چه كسي دفاع چپ ايران بود؟


              ستار زارع


               اين شد چهارتا! بازي با توگو؟ سه بازيكن را عوض كردم. اول ستار زارع، بعد مهدي اميرآبادي و سومي را هم به ياد ندارم.












               اين شد پنج بازي تا اينجا. بازي مقابل چين‌تايپه را هم به ياد داريد؟


              بله... ستار زارع بازي كرد!


               ...و اما بازي برابر پاراگوئه؟


              ستار زارع.  هفت مسابقه و هفت‌بار حضور ستار زارع.







              انتظار دارم شما بابت اين چنين ثباتي به من تبريك بگوييد.


               ما نمي‌دانيم چرا بايد تبريك گفت. (اما قبلاً در مورد علي بداوي هم همين ثبات وجود داشت. حالا او نيست، تكليف تبريك چه مي‌شود؟) برويم سر سخن شما كه گفتيد تمام دفاع چپ‌هاي فوتبال ايران را محك زده‌ايد. چه زماني محك زديد؟! در كدام مسابقه تداركاتي؟ يعني بايد هر هشت نفر را امتحان مي‌كردم؟ شما آن وقت بايد به من لقب يك مربي غيرجدي را مي‌داديد.





               پس چرا اين هشت نفر را دعوت مي‌كنيد؟


              در استقلال هم محمود فكري هميشه ثابت بازي مي‌كند...


               باشگاه را با تيم‌ملي قياس نكنيد. اين حرف خود شما بود، مگر نه؟! در تيم‌ملي برزيل، رونالدو كنار گذاشته مي‌شود. چون صاحب آن كيفيت گذشته نيست و چون بهتر از او را سراغ دارند. جواد شيرزاد يا جلال اكبري فقط مقابل منتخب كيش بازي كردند


              . همين كافي است. چون من وقت امتحان كردن نداشتم.


               پس آن هفت بازي چي بود؟



              انگار بايد فلسفه مربيگري را براي شما توضيح بدهم. بازيكني كه مي‌خواهد جانشين يك ملي‌پوش شود، بايد حداقل 30 درصد از او بهتر باشد. در عين حال اين 30 درصد را به صورت مداوم حفظ كند. اين كيفيت را من تشخيص مي‌دهم،وقتي دو بازيكن با هم برابر هستند، كدام يكي بايد ثابت بازي كند؟! من به بازيكن ثابت را‡ي مي‌دهم...




               شايد شما دوست نداريد واقعيت‌هاي كيفيت بازيكنان ديگر را ببينيد.



              من مي‌بينم، به شرطي كه بازيكنان به من ثابت كنند.


               مثل آندرانيك تيموريان كه فرصت داشتيد تا او را در يك بازي دوستانه نگاه كنيد اما جلال اكبري، جواد شيرزاد و بهشاد ياورزاده چطور؟ (در مورد ادموند بزيك هم مي‌توان حرف زد و كسان ديگري مثل ادموند)


              آندو در كمپ به من نشان داد كه بايد به او فكر كنم اما در كيش چنين اتفاقي نيفتاد!


               جلال اكبري نشان نداد؟


              حتماً اين كار را نكرد. حالا شما توصيه مي‌كنيد كه من بايد ستار زارع را از تيم‌ملي كنار بگذارم، درست است؟ ما مقابل رنجرز و بعد برابر ژاپن به نيكبخت، ‌مبعلي و كاظميان فرصت داديم.


               مبعلي ضعيف بود.


              نه... ايمان ضعيف نبود كه افتضاح بازي كرد!


               جالب است! همه متفق‌القول گفتند ايمان، بهترين بازيكن بازي با كوئينزپارك رنجرز بود. حتي گاردين هم چنين اعتقادي را در نوشته‌اش داشت.


              پس شما سرمربي تيم ملي شويد.


               ببينيد، ما داريم بحث مي‌كنيم. و در بحث، با اين رويه - كه استبدادي است و من بلدم و من مي‌دانم در آن وجود دارد - نمي‌توان به جايي رسيد. شما پسندتان را مي‌گوييد و ما اعتقاد داريم. براي جام جهاني بايد پسند عالي‌تري داشت. اصلا‌ً يك مورد: مجتبي جباري و آندو زودتر به تيم ملي رفتند يا فلا‌ني و فلا‌ني. پس سليقه شما آن روزها كجا بود؟


              هركس نظر خودش را دارد. من نمي‌توانم به همه نظرات احترام بگذارم.


               اينجا پنج نفر نشسته‌ايم كدام يك از اين پنج نفر از بازي كاكا بدش ميآيد؟


              فكر نمي‌كنم كسي را پيدا كنيد!


               و حالا‌ اگر سرمربي برزيل با اين اعتقاد كه چون نظر ديگران برايش اهميتي ندارد از نام كاكا بگذرد، شما به عنوان سرمربي تيم ملي ايران به او چه لقبي مي‌دهيد؟


              بايد ديد خواسته‌هايش چيست. من مي‌پذيرم كه شما از بازي ستار زارع لذت نبريد، اما شما بايد قبول كنيد كه من سرمربي تيم ملي ايران هستم.


               اين را قبول داريم حق شما را به جا ميآوريم و مسوِوليت‌هايتان را هم. شما فقط از حق مربيگري‌تان ياد مي‌كنيد و به وظايف در حال گسترش شما كاري نداريم. ما مي‌گوييم حق هميشه مال شما است، اما در مورد ايمان مبعلي با شما موافق نيستيم. مقابل قطر در دوحه او عالي بازي كرد!


              خيلي ضعيف بود. همان مسابقه هم يادم هست، اما شما در مورد بازيكنان بيرون مانده فقط حرف مي‌زنيد. در حالي كه من به تك تك آنها فرصت دادم.


               نداديد! مثلا‌ً سهراب بختياري‌زاده. چند سال است به او اعتماد نكرده‌ايد؟


              چهار سال پيش.


              و بازيكني مثل باقري؟


              او پنج سال قبل اعلا‌م كرد كه ديگر براي تيم ملي بازي نمي‌كند.


               بعد به ما مي‌گوييد از جريانات تيم ملي به دور هستيم. كريم دو سال پيش اعلا‌م كرد حاضر است كنار تيم ملي باشد.


              حالا‌ كه رفتيم جام جهاني همه مي‌خواهند كنار تيم ملي باشند. چرا كريم با ما كره‌شمالي نيامد؟ چرا حاضر نشد در منامه تيم را همراهي كند؟


               اين حرف‌هاي شما را جدي نمي‌گيريم. چون همان زمان هم اعلا‌م كرد حاضر است براي تيم ملي بازي كند و شما قبول نكرديد. چه كسي از كريم دعوت كرد و او نپذيرفت؟


              كريم آن روزها نخواست و حالا‌ ما نيازي در مورد او نمي‌بينيم. باقري را زماني احتياج داشتيم و كنار ما حاضر نشد. او خوب است اما تيم ما از او بهتر دارد. در عين حال كريم باقري را نمي‌توان دعوت كرد و روي نيمكت نشاند.


               اما در تيمي كه دوست شما (وينكو بگوويچ) سرمربي آن بود هم نيمكت‌نشين شد و حرفي نزد... فراموش كه نكرده‌ايد!


              من دوست دارم در تورنمنتي مثل جام جهاني به جوان‌ها ميدان بدهم كه براي آينده مفيد باشند. باقري ديگر جوان نيست!


               شما داريد دنبال توجيهات مي‌گرديد. حالا‌ مي‌توانيم شما را به يك فضاي خيالي ببريم. بازي مقابل پرتغال است. ما مثلا‌ً دقيقه 27 گل مي‌زنيم و جلو مي‌افتيم. با بستن فضاها و به هر زحمتي نيمه را با پيروزي بيرون مي‌آييم. اما يحيي گل‌محمدي يك كارت زرد گرفته. حالا‌ در نيمه دوم و حدود دقيقه 70 بازي، يحيي با يك تكل از پشت از زمين بازي اخراج مي‌شود. شما چه كسي را بايد به دفاع ببريد؟ محمد نصرتي يا كريم باقري؟ كدام يكي مي‌توانند روحيه تيمي ايران را بالا‌ ببرند؟


              من با اين مثال موافق نيستم.


               پس با چه چيزي موافقت مي‌كنيد؟


              اين كه يحيي در صباباتري مقابل پرسپوليس مثل كريم در همين ديدار بازي كرد، اما صبا پيروز شد.


               يحيي با صباباتري بازي دو بر صفر برده را با تساوي دو بر دو عوض كرد. اگر قرار است از اين زاويه نگاه كنيم شما هم بايد چنين استدلا‌لي را بپذيريد، يا قبول كنيد صباباتري وقتي مقابل استقلا‌ل چهار گل مي‌خورد ديگر چيزي براي دفاع از مدافع ملي‌پوشش باقي نمي‌ماند.



              استقلا‌ل قهرمان ايران است!




               باشد... پس چرا از خط دفاعي استقلا‌ل هيچ مهره‌اي در تيم ملي نيست؟ چرا آقاي گل اين تيم حتي دعوت هم نمي‌شود؟ چرا دروزاه‌بان آنها هميشه روي نيمكت مي‌نشيند؟ اصلا‌ً چرا ضعيف‌ترين مهره اين تيم مورد پسند شما بوده؟



              اين جزو انتخاب‌هاي من است. مي‌توانم به اين شكل با شما كنار بيايم.


               شما سراغ مهره‌هايي كه پست تخصصي آنها دفاع چپ يا راست باشد، نمي‌رويد. يعني اگر كعبي مصدوم يا محروم شد علوي را به دفاع آخر ميآوريد نصرتي به چپ مي‌رود و زارع به راست ميآيد. بعد دايي هافبك دفاعي مي‌شود و ميرزاپور مي‌رود به نوك حمله. اين معادلا‌ت شما است!


              رونالدينيو هم راست پا است ولي در بارسلونا سمت چپ بازي مي‌كند.


               در اين مورد اصلا‌ً با شما موافق نيستيم. ليونل مسي هم چپ پايي است كه سمت راست هجومي بارسا به كار گرفته مي‌شود. چون ريكارد فلسفه خودش را دارد. او با پاي مخالف توپ را وارد 18 قدم مي‌كند. اصلا‌ً ربطي به دو دفاع چپ و راست ما نداشت! در ضمن باشگاه و ملي را دوباره با هم پيوند زديد!


              من اين دو را مقايسه مي‌كنم و انتظار اعتراض هم ندارم. در شيوه فكري من ستار زارع بهترين گزينه براي دفاع چپ تيم ملي است. همين طور در مورد اميرآبادي هم چنين تصوري دارم.


               چون ليگ را نديده‌ايد. شما چند بار بازي‌هاي ذوبآهن را تماشا كرده‌ايد؟



              از شما بيشتر ديده‌ام.




               امكان ندارد. چون ما براي ديدن بازي سپاهان و ذوبآهن به اصفهان مي‌رويم فجر را در شيراز و ابومسلم را در مشهد مي‌بينيم. حتي اگر به شهرستان‌ها هم نرويم باز از طريق شبكه استاني بازي را مي‌بينيم. شما چي؟ در سفرهاي‌تان به اروپا حداكثر مي‌توانستيد بازي ذوبآهن را مقابل استقلا‌ل و پرسپوليس دنبال كنيد!



              در دستگردي بازي اين تيم را روبه‌روي پاس ديدم. نكته خاصي توجهم را جلب نكرد.


               پس نمي‌توانيد بهترين دفاع اين تيم يعني سپهر حيدري را در تيم خود داشته باشيد.


              او را هم مي‌شناسم. كيفيت بازي‌هاي ملي در جام جهاني را ندارد.


               چطور به چنين تشخيصي رسيديد؟ در كدام اردوي ملي؟ علي دايي بعد از بازي صباباتري مقابل ذوبآهن ادعا كرد طي اين‌ سال‌هاي اخير هيچ مدافعي به اندازه سپهر حيدري آزارش نداده است!


              نظر علي دايي برايم اهميتي ندارد. من تشخيص مي‌دهم نه بازيكن تيم ملي!


               شما عاشق يك انزواي فوق‌‌العاده هستيد. هيچ كس حرف نزند چون شما سرمربي تيم ملي هستيد. مي‌توانيد نظر بدهيد.


              من يك مربي هستم با حداقل ميزان اشتباهات. من از بين تمام ليگ باز هم به ملي‌پوشان خودم را‡ي مي‌دهم.


               پس چرا اول فصل ادعا كرديد درهاي تيم ملي به روي همه باز است؟


              هنوز هم مي‌گويم، اما بازيكني را نديدم كه خودش را به من تحميل كند. اين اشكال من نبود.


               دقيقاً ما خلا‌ف نظر شما فكر مي‌كنيم.


              نه! علي دايي دوباره به سطح ايدهآل خود رسيده است. او در بهترين فرم ممكن قرار دارد... اين از حضور مداوم در تيم ملي است. اگر او را كنار مي‌گذاشتيم درست بود؟


               صد البته... علي دايي ترقي مي‌كند. چون جاي ترقي دارد!


              ميرزاپور هم مي‌تواند، اما شما مي‌خواهيد طالب‌لو دروازه‌بان اول باشد. در حالي كه قبول نداريد من سرمربي تيم ملي ايران هستم!


               انگار بايد هر حرفي را مقابل شما صد بار تكرار كرد! شما سرمربي تيم ملي هستيد... ولي مگر قرار است با هر نقدي شما برافروخته شويد و ادعا كنيد كه قرار است دخالتي در كار شما شود؟


              من اين طوري احساس مي‌كنم.


               ممكن است ما هم احساسات مختلفي داشته باشيم، اما حس كه معيار نمي‌شود! ما مي‌خواستيم در اين گفت‌وگو در مورد هر چيزي صحبت كنيم به جز شيوه‌هاي گزينش شما... چون واقعاً نسبت به يكسري اصلا‌حات نااميد شده‌ايم. حالا‌ انگار بايد گفت‌وگو را به شكل ديگري تمام كنيم. اين را هرگز ننوشته‌ايم چون دردناك است، اما چنين نظري بين اهالي مطبوعات و البته كارشناسان تيم ملي و فوتبال ايران وجود دارد... ما مي‌گوييم برانكو براي خودش يك دفترچه خيالي ساخته است. وقتي از يك بازيكن آماده نام ببريد ديگر او را در تيم ملي نمي‌بينيد. چون هرگز اين بازيكنان را در تيم ملي نخواهيد ديد.



              اصلا‌ً صحت ندارد!




               مطمئنيم! چون شما از بهترين و آماده‌ترين نفرات ليگ گذشتيد. دليلش هم صرفاً نوشته‌هاي مطبوعات و اظهارنظر كارشناسان فوتبال ايران بود



              . اين يك خيال است و بس! من چنين دفترچه‌اي ندارم. مي‌توانيد اتاق من را هم بگرديد. پيدايش نمي‌كنيد.


               چون پنهانش كرده‌ايد. در فكر و ذهن‌تان...



              شايد بهتر باشد كه شما اين شكلي فكر كنيد!




               اي‌كاش مجبورمان نمي‌كرديد كه اين رويه فكري را انتخاب كنيم. به هر حال فقط بايد براي تيم ملي در جام جهاني آرزوي موفقيت كرد.


              انتظار داشتم بابت نتايجي كه همراه تيم ملي گرفته‌ام من را ستايش كنيد. 
              هيچ‌كس به اندازه شما ستايش نشد آقاي برانكو... هي

              Comment


                #22
                Good interview.

                The situation between Branko and media seems to become bigger and bigger. He is subspecies about Media honesty to listen to them
                .

                Comment


                  #23
                  Originally posted by Hajagha
                  Good interview.
                  The situation between Branko and media seems to become bigger and bigger. He is subspecies about Media honesty to listen to them
                  .
                  He has used that Media tension as an excuse not to answer questions in a rational manor. He has read OUR HANDS, so to speak.

                  Comment


                    #24
                    I realy feel for Branko.......
                    That was not an interview.......that was an interogation !!!!
                    I would never let any one talk to me like that,if I was a head coach....
                    The interviewer was into psycological,and argumentative challenges, rather than progress.......
                    Branko,is the head coach of TM of Iran,who has had success in asian games,and raising the Fifa rank of Iran, as well as qualifying TM to go to WC...something we had only done,twice in our history...which one of them was total luck !!!.........................
                    In Iran, we are just big mouth people,who's Nafas comes from a warm place !!!!
                    Why don't they just shot up, and instead of " Ghogha salary ",and creating crisis,for the sake of haveing something provacative to write.....just, support the head coach and TM, on these last minutes !!!!
                    JUST LIKE, AHMADINEJAD.......lots of bullshit, but no substance.....In Iran, they can not make decent public restrooms,yet talk about nuclear technology.......

                    Comment


                      #25
                      zz jan, I am sure you have heard the saying :
                      first you ask nicely , befarmaid.
                      then you ask : beshin.
                      if the guy doesnt sit, you shout : betamarg.

                      branko, for YEARS has been treated well, handled gently and softly by the media.
                      no matter what.
                      hell, it was the same media and fans who pressurized IFF for his re-hiring.
                      soft interview after even softer one !


                      truth to be told, this is the ONLY interviewer who has actually pressed for some answers , ... and rightfully so, on some of our most important problems like LB, player selection, ..etc.

                      NO OTHER interview has been like this, coz everyone either didnt ask, or if they did bring it up, gave up on persuing it for all sorts of reasons.

                      interrogation?
                      lets look at it this way: how long has the problem with our left side been evident ?

                      I say it is well past the time for such questions.
                      I say it is good at least someone DID persist on these vital issues, for once.

                      now, one interviewer persists, and then is labled interrogator?

                      I think you have been unkind to the interviewer, my friend.


                      ===================


                      btw, on Iran's achievemtns also I think we'd better be fair.

                      of all the 3 times we have reached the WC , the luckiest and easiest route we've ever had was .... you know which one.
                      where we had a 2.5 slot out of a 4 team group, with 2 lousy teams making up the numbers only.
                      and even then, coming in second.

                      lets not bring up the word "luck", coz it makes any case FOR branko even more hard to make.

                      AC ?
                      third place?
                      big deal.
                      even MK did it , with a far more inferior and inexperienced team.
                      and we have WON it 3 other times. so third at AC as cause for accolade is just asking too much.

                      asian games?
                      been there. done that .... 3 times !

                      what else, my friend?


                      and when we compare the KIND OF TALENT & AMOUNT OF EXPERIENCE AND POTENTIAL at branko's disposal, with that of the previous editions, it makes the case "for" branko, the hardest thing to make !
                      Last edited by Doctor DOOM; 04-21-2006, 10:03 AM.

                      Comment

                      Working...
                      X