مايلي كهن: برايشان دشوار شده كه بايد از فوتبال بروند
خبرگزاري فارس: مربي سابق تيم ملي فوتبال ايران تصريح كرد: آقاياني كه عنوان ميكردند خودمان ميرويم، برايشان سخت شده كه اكنون مجبورند بروند.
به گزارش خبرگزاري فارس و به نقل از پايگاه خبري سازمان تربيت بدني، محمد مايلي كهن به دليل حضور سه دههاي در فوتبال ميتواند به بخشي از درگيريهاي ذهني رئيس بعدي فدراسيون اشاره كند كه در زير ميآيد:
* فردي كه جانشين داكان ميشود با چه مسائلي رودرو است؟
افراد يك شخصيت حقيقي دارند و يك شخصيت حقوقي. در واقع افراد كنار شخصيت حقيقي با حضور در سمتي، شخصيت حقوقي نيز ميگيرند. اكنون اين ميز و صندلي نه مال من است، نه شما و نه هيچكس ديگر. آدم هاي زيادي آمدند و رفتند. هر كدام هم كارنامه اي از خود بجا گذاشته اند. به نظر من هدف تمام آنها اين بود كه خدمت كنند؛ اما يكسري بيشتر موفق بودند و عده اي كمتر. يادمان هم نرود كه شرايط كاري امروز با 20 سال پيش متفاوت است. اين نبود كه 20 سال پيش روساي فدراسيونها نتوانند درآمد زايي كنند. شرايط فرق كرده است. به اعتقاد من، امروز فدراسيون با چالش هايي روبرو است. مشكلات عديده اي دارد. كار فوق العاده سخت است. زمانيكه 4 سال پيش فراهاني استعفا كرد (باوجود ايراداتي كه بر وي وارد بود) نخواست براساس سليقه شخصي خود رفتار كند. نخواست همه چيز را خراب كند و برود.
* يعني چه؟
يعني اينكه صفايي فراهاني زماني استعفا كرد كه يك ساختمان 4 و 5 طبقه براي فدراسيون خريد و در زمان افتتاح آن، فدراسيون را تحويل داد. اين حركت بسيار زيبا بود؛ اما امروز كسي كه فدراسيون را تحويل ميگيرد با چالش هايي روبرو است.
* چه چالش هايي؟
مثلاً امروز شنيدم كه برخي مديران فدراسيون به ديگر كاركنان گفته اند نبايد با مدير بعدي همكاري كنند. هر چند ميدانم اينطور نخواهد شد. فدراسيون را مثل كف دستم ميشناسم. سالها قائم مقام دفتر امور مشترك فدراسيونها بودم. ميخواهم بگويم پرسنلي آنجا هستند كه 20 تا 30 سال سابقه خدمت دارند. براي آنها اصلاً اهميتي ندارد كه چه كسي بيايد. اينها كارشان را بلدند. شخصيتي مثل علي كاظمي كه نميآيد وارد اين تعارفات شود. هيچوقت وابسته به فردي نبود. درستش هم همين است. بايد وابسته به نظام و قوانين باشيم. مطمئن باشيد اين حركتهاي ناشيانه در جاهاي ديگر هم رخ خواهد داد. آقاياني كه عنوان ميكردند خودمان ميرويم برايشان سخت بوده كه اكنون مجبورند بروند.
* يعني فردي كه وارد فدراسيون ميشود بايد اين دوره مشكلات را پشت سر بگذارد؟
شما شك نكنيد.
* فكر كنيد تمام اين مسائل را پشت سر گذاشت. اكنون برابر فدراسيوني است كه شرح وظايف زيادي دارد. چه كار بايد بكند؟
يكسري اولويت هاي كاري داريم. مسابقات دوحه و جام ملتها از اهميت ويژه اي برخوردارند. نوجوانان و جوانان آسيا را هم پيش روي داريد. اين چند روزه يك حرف هايي شنيده ام كه بايد اخلاق و قهرماني را از هم جدا دانست؛ اما مي خواهم بگويم كه مگر برزيل كه يكي از مدعيان اصلي قهرماني است بدون اخلاق وارد زمين مي شود؟ مي دانيد كاپ اخلاق را به چه تيمي مي دهند؟ كاپ اخلاق را به كساني مي دهند كه روز اول با جام خداحافظي كند. دوبار با تيمهايم كاپ اخلاق را گرفته ام. اين كاپ را به تيم هاي بالا مي دهند؛ يعني اگر در جام ملتها دوم نمي شديم كاپ اخلاق هم نمي گرفتيم؛ اما يكي ديگر از معضلات رئيس بعدي تيم ملي است. ميانگين سني بازيكنان بالا است. اين تيم بي روحيه و بدون مربي را بايد آماده كرد چون مرداد و شهريور دو مسابقه در مرحله مقدماتي جام ملتها داريم. بايد شهريور با كره بازي كنيم. آن هم چه كره اي؟ به نظر من اگر كره در گروه ما بود به عنوان تيم اول صعود مي كرد. اولويت ديگر اين است كه فدراسيون بايد با تعامل با نهادهاي مسئول به ويژه سازمان و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي حركت كند. فدراسيون بايد با همكاري آنها زير ساختها را درست كند. بطور مثال 7 زير ساخت وجود دارد كه 3 تا را ميتوان از فدراسيون انجام داد؛ ولي 4 تاي ديگر را بايد با كمك نهادهاي ديگر پيش برد. مثلاً فدراسيون نميتواند زمين بسازد.
* در مورد برگزاري ليگ و وضعيت تيم هاي ملي صحبت كنيم.
در كشورهاي پيشرفته هم اين دو موضوع اولويت دارند؛ اما در مورد ليگ شما فكر مي كنيد ليگ برتر انگليس را فدراسيون برگزار ميكند؟ اتحاديه باشگاه هاست كه مسابقات را برگزار ميكند. فدراسيون بيشتر نظارت ميكند و مسائل تيمهاي ملي را پيگيري ميكند؛ اما چون آنجا پيشرفته است، اينها در تقابل هم نيستند. مشكل ما اين است كه ساختار فوتبال در ايران بسيار ابتدايي است. هر جايي كه ميسازيم، ميشود مقابل فدراسيون. اصلاً باشگاه نداريم. يكي از وظايف اصلي فدراسيون پيگيري تشكيل باشگاهها به معناي واقعي است. بايد از ديدگاه هاي علمي و تجربي استفاده كرد. رسانه ها مي توانند در اين موارد كمك بزرگي به فدراسيون باشند.
* يعني معتقديد رسانهها نقش مخرب ندارند؟
اصلاً اينطور نيست. اعتقاد من اين است كه فوتبال يك خانواده بزرگ است. در اين خانواده بزرگ خيلي ها سهيم هستند. فدراسيون، هيئتها، كاركنان، داوران، مربيان، بازيكنان، رسانهها و .... همه لازم و ملزوم همديگرند؛ اما بايد حريمها حفظ شود. اين دو حرف است. اينكه هر وقت بخواهي، بتواني با رئيس فدراسيون تماس بگيري، فكر نميكنم نظر درستي باشد. وقتي قرار باشد رئيس فدراسيون 24 ساعته تلفن جواب بدهد، آيا فكر جديدي هم بوجود ميآيد؟ كاري انجام ميشود؟
* بايد هدايت شود، نه مقابله.
دقيقاً هيمنطور است. البته چهره ديگري از اين ساختهاند. يك روز رفتم يك خبرگزاري براي مصاحبه. عكاس آنجا كه هنوز هم اسمش را نميدانم گفت كاري كه شما با من در دوره تيم اميد كرديد هنوز هم برايم به يادماندني است. يك روز سرد زمستاني آمده بودم براي عكاسي. گفتند جلو نروي، اگر بروي محكم مي زند توي صورتت. من نيامدم؛ ولي آخر تمرين آمدي همه را دعوت كردي، برايمان چاي ريختي و ما خورديم.
* ارتباط صحيحي با رسانه برقرار نشده است؟
معتقدم بايد با هم ارتباط داشته باشيم؛ اما اين ارتباط بايد سالم باشد. نه من بايد از شما بخواهم كه تيتر مصاحبهات را براساس خواست من انتخاب كني و نه شما بايد از من بخواهي كه فلان بازيكن را حتماً در تيم استفاده كنم. بايد به منافع ايران فكر كنيم؛ نه فردي. با تمام اين احوال معتقدم تنور داغ فوتبال ما برخي مواقع واقعي نيست. خبرهايي براساس توهم ميسازيم كه اتفاقاً كار سختي است.
* در اينجا اختلاف عمده بر سر انتشار اخبار است. فرض كنيد در يكي از تمرينات تيم ملي x و y با هم درگير ميشوند. وظيفه ما انتشار اين خبر است. وظيفه شما جلوگيري انتشار از آن و گسترش حواشي. تضاد اصلي همين است.
بايد اطلاع بدهد؛ اما اگر كسي فوتبال را بشناسد و تخصص داشته باشد مي داند كه اين اتفاقات در همه جاي دنيا به وجود ميآيد. اتفاقاً طبيعي است. در همه جا تلاش بر اين است كه آن را كاهش دهند؛ نه به صفر برسانند. يك موقع اين خبر را منتشر مي كني جهت اطلاع رساني، يك موقع هم طوري منتشر مي كني كه ذهن مردم مشوش ميشود؛ طوريكه همه فكر ميكنند در تيم جنگ وجود دارد.
* برگرديم به بحث قبلي. معتقديد كه ليگ را بايد اتحاديه برگزار كند؟
من گفتم اگر باشگاه به معناي واقعي وجود داشته باشد، اتحاديه اش مي تواند برگزار كننده ليگ باشد. متاسفانه باشگاه نداريم.
* فدراسيون كه نميتواند باشگاه تاسيس كند.
نبايد هم اينطور باشد؛ اما بايد تمام نيروهاي موجود در مملكت را به سمت رسيدن به اهداف عاليه سوق دهد. كاري كه همين تركيه 20-25 سال پيش انجام داد. مي گويند 50 ميليارد تومان در سال خرج فوتبال ميشود كه البته معتقدم 2 برابر اين رقم است؛ ولي آخرش مسابقه جام حذفي را در زمين برگزاري ميكنيم كه همهمان خجالت مي كشيم. فدراسيون بجاي اينكه ذهن اش را معطوف جواب دادن به من، x و y كند بايد اين كارها را انجام دهد. اتاق فكر تشكيل بدهد. ديگر نميتوان فدراسيون را تك محوري اداره كرد. بايد از وجود همه استفاده كرد و به تفكر جمعي هم احترام گذاشت. در دوره اي با مجيد جلالي اختلاف نظر داشتم؛ اما هيچگاه منكر ارزشهاي فني و اخلاقي او نشدم .
* اتاق فكر را طرح كرديد. چه افرادي بايد در اين اتاق باشند؟ كنار هم باشند كه چه شود؟
يكسري گروهها داريم كه تجربياند. به درد دل اعتقاد ندارم. حوصله اش هم در فوتبال نيست؛ اما بيايند تجربهشان را مطرح كنند. كنون يكسري تجربي، يكسري هم علمي نظر ميدهند. در فدراسيون به ديدگاههاي مختلف نياز است. يكي از معضلات ديگر اين است كه بعضاً آدمهاي نخبهاي هم ميآوريم؛ اما به اندازه يك كار پاره وقت به او پول مي دهيم و اتفاقاً انتظارمان هم بايد همين قدر باقي بماند. در فدراسيون به خصوص در برخي محلها به آدمهاي تمام وقت نياز داريد. بطور مثال كميته آموزش به آدم تمام وقت نياز دارد كه پول خوبي هم بگيرد.
* در بخش تيم هاي ملي چكار بايد كرد؟
اولويت كاري هر كسي كه به فدراسيون ميرود تيم ملي است. يك سازمان تيم ملي داريم كه وجود دارد؛ ولي عملاً چه كاري انجام مي دهد؟ به نظر من، مشكل فوتبال ما چارت سازماني نيست. مشكل اين است كه نيامدهايم براساس شرح وظايف به آدم ها استقلال كاري بدهيم. خواستهايم همه كاره خودمان باشيم.
* چه بحث ديگري غير از ليگ و تيم ملي وجود دارد كه بتوان آن را اولويت محسوب كرد؟
آموزش را گفتم، ميتواند نقش اساسي داشته باشد. با وجود تلاشي كه شده متاسفانه آن چيزي نيست كه بايد باشد. اتفاقاً افرادي كه در كميته آموزش داريم آدمهاي توانمندي هستند. آنها چون حضور دائمي ندارند نميتوانند تمام فكرشان را به اين كار معطوف كنند. حالا چرا؟ چون حقوق خوبي دريافت نميكردند. يقيناً با 250 يا 300 هزار تومان يك استاد را بياوري كه از صبح تا شب برايت توليد فكر كند. يك جا بايد نگران پول خرج كردنت نباشي و يك جا هم بايد باشي. ببينيد هزينه پرداخت به هتل هاي تيم هاي ملي چقدر شده است؟ بلند ميشوم و ميروم فلان سمينار در فلان كشور. كارم با 2 نفر همراه راه ميافتد، نهايتاً يك مترجم بيشتر؛ اما يك دفعه 15 نفر همراهم ميبرم. اين ميشود هزينه زائد. اينها را بايد بگيري و خرج آدمهايي كني كه ميداني به بار علمي و تجربي فدراسيون اضافه ميكنند.
* در بحث هيئتها واستانها ضعف داريم يا قوت؟
مي توانم بپرسم چند دفعه به استانها سرزده اند؟
* شما ميدانيد؟
فكر نمي كنم به 4 يا 5 استان بيشتر سرزده باشند. حمايت مادي كه نمي كني؟ لااقل حمايت معنوي كن. رئيس فدراسيون برود و از درد استانها مطلع شود. بجاي اينكه تمام رئيس هيئتها را ببرند آلمان، پولش را براي استان هزينه ميكردند.
* موضوع ديگري ميماند؟
مشكلات عديده اي داريم كه اگر امروز جلوي آن را نگيريم وضعيتش از كشورهاي جنوب شرق آسيا هم بدتر ميشود. بده بستانهايي كه وارد فوتبال ما شده نگران كننده است. مثال بزنم، فردي مثل بهرام عاطف بايد مدتها بدون تيم باشد؛ اما ميروي دارابينيان را بر ميداري و ميآوري براي مربيگري با آن كارنامه. بايد جلوي دلال بازيهاي نادرست را بگيريم.
خبرگزاري فارس: مربي سابق تيم ملي فوتبال ايران تصريح كرد: آقاياني كه عنوان ميكردند خودمان ميرويم، برايشان سخت شده كه اكنون مجبورند بروند.
به گزارش خبرگزاري فارس و به نقل از پايگاه خبري سازمان تربيت بدني، محمد مايلي كهن به دليل حضور سه دههاي در فوتبال ميتواند به بخشي از درگيريهاي ذهني رئيس بعدي فدراسيون اشاره كند كه در زير ميآيد:
* فردي كه جانشين داكان ميشود با چه مسائلي رودرو است؟
افراد يك شخصيت حقيقي دارند و يك شخصيت حقوقي. در واقع افراد كنار شخصيت حقيقي با حضور در سمتي، شخصيت حقوقي نيز ميگيرند. اكنون اين ميز و صندلي نه مال من است، نه شما و نه هيچكس ديگر. آدم هاي زيادي آمدند و رفتند. هر كدام هم كارنامه اي از خود بجا گذاشته اند. به نظر من هدف تمام آنها اين بود كه خدمت كنند؛ اما يكسري بيشتر موفق بودند و عده اي كمتر. يادمان هم نرود كه شرايط كاري امروز با 20 سال پيش متفاوت است. اين نبود كه 20 سال پيش روساي فدراسيونها نتوانند درآمد زايي كنند. شرايط فرق كرده است. به اعتقاد من، امروز فدراسيون با چالش هايي روبرو است. مشكلات عديده اي دارد. كار فوق العاده سخت است. زمانيكه 4 سال پيش فراهاني استعفا كرد (باوجود ايراداتي كه بر وي وارد بود) نخواست براساس سليقه شخصي خود رفتار كند. نخواست همه چيز را خراب كند و برود.
* يعني چه؟
يعني اينكه صفايي فراهاني زماني استعفا كرد كه يك ساختمان 4 و 5 طبقه براي فدراسيون خريد و در زمان افتتاح آن، فدراسيون را تحويل داد. اين حركت بسيار زيبا بود؛ اما امروز كسي كه فدراسيون را تحويل ميگيرد با چالش هايي روبرو است.
* چه چالش هايي؟
مثلاً امروز شنيدم كه برخي مديران فدراسيون به ديگر كاركنان گفته اند نبايد با مدير بعدي همكاري كنند. هر چند ميدانم اينطور نخواهد شد. فدراسيون را مثل كف دستم ميشناسم. سالها قائم مقام دفتر امور مشترك فدراسيونها بودم. ميخواهم بگويم پرسنلي آنجا هستند كه 20 تا 30 سال سابقه خدمت دارند. براي آنها اصلاً اهميتي ندارد كه چه كسي بيايد. اينها كارشان را بلدند. شخصيتي مثل علي كاظمي كه نميآيد وارد اين تعارفات شود. هيچوقت وابسته به فردي نبود. درستش هم همين است. بايد وابسته به نظام و قوانين باشيم. مطمئن باشيد اين حركتهاي ناشيانه در جاهاي ديگر هم رخ خواهد داد. آقاياني كه عنوان ميكردند خودمان ميرويم برايشان سخت بوده كه اكنون مجبورند بروند.
* يعني فردي كه وارد فدراسيون ميشود بايد اين دوره مشكلات را پشت سر بگذارد؟
شما شك نكنيد.
* فكر كنيد تمام اين مسائل را پشت سر گذاشت. اكنون برابر فدراسيوني است كه شرح وظايف زيادي دارد. چه كار بايد بكند؟
يكسري اولويت هاي كاري داريم. مسابقات دوحه و جام ملتها از اهميت ويژه اي برخوردارند. نوجوانان و جوانان آسيا را هم پيش روي داريد. اين چند روزه يك حرف هايي شنيده ام كه بايد اخلاق و قهرماني را از هم جدا دانست؛ اما مي خواهم بگويم كه مگر برزيل كه يكي از مدعيان اصلي قهرماني است بدون اخلاق وارد زمين مي شود؟ مي دانيد كاپ اخلاق را به چه تيمي مي دهند؟ كاپ اخلاق را به كساني مي دهند كه روز اول با جام خداحافظي كند. دوبار با تيمهايم كاپ اخلاق را گرفته ام. اين كاپ را به تيم هاي بالا مي دهند؛ يعني اگر در جام ملتها دوم نمي شديم كاپ اخلاق هم نمي گرفتيم؛ اما يكي ديگر از معضلات رئيس بعدي تيم ملي است. ميانگين سني بازيكنان بالا است. اين تيم بي روحيه و بدون مربي را بايد آماده كرد چون مرداد و شهريور دو مسابقه در مرحله مقدماتي جام ملتها داريم. بايد شهريور با كره بازي كنيم. آن هم چه كره اي؟ به نظر من اگر كره در گروه ما بود به عنوان تيم اول صعود مي كرد. اولويت ديگر اين است كه فدراسيون بايد با تعامل با نهادهاي مسئول به ويژه سازمان و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي حركت كند. فدراسيون بايد با همكاري آنها زير ساختها را درست كند. بطور مثال 7 زير ساخت وجود دارد كه 3 تا را ميتوان از فدراسيون انجام داد؛ ولي 4 تاي ديگر را بايد با كمك نهادهاي ديگر پيش برد. مثلاً فدراسيون نميتواند زمين بسازد.
* در مورد برگزاري ليگ و وضعيت تيم هاي ملي صحبت كنيم.
در كشورهاي پيشرفته هم اين دو موضوع اولويت دارند؛ اما در مورد ليگ شما فكر مي كنيد ليگ برتر انگليس را فدراسيون برگزار ميكند؟ اتحاديه باشگاه هاست كه مسابقات را برگزار ميكند. فدراسيون بيشتر نظارت ميكند و مسائل تيمهاي ملي را پيگيري ميكند؛ اما چون آنجا پيشرفته است، اينها در تقابل هم نيستند. مشكل ما اين است كه ساختار فوتبال در ايران بسيار ابتدايي است. هر جايي كه ميسازيم، ميشود مقابل فدراسيون. اصلاً باشگاه نداريم. يكي از وظايف اصلي فدراسيون پيگيري تشكيل باشگاهها به معناي واقعي است. بايد از ديدگاه هاي علمي و تجربي استفاده كرد. رسانه ها مي توانند در اين موارد كمك بزرگي به فدراسيون باشند.
* يعني معتقديد رسانهها نقش مخرب ندارند؟
اصلاً اينطور نيست. اعتقاد من اين است كه فوتبال يك خانواده بزرگ است. در اين خانواده بزرگ خيلي ها سهيم هستند. فدراسيون، هيئتها، كاركنان، داوران، مربيان، بازيكنان، رسانهها و .... همه لازم و ملزوم همديگرند؛ اما بايد حريمها حفظ شود. اين دو حرف است. اينكه هر وقت بخواهي، بتواني با رئيس فدراسيون تماس بگيري، فكر نميكنم نظر درستي باشد. وقتي قرار باشد رئيس فدراسيون 24 ساعته تلفن جواب بدهد، آيا فكر جديدي هم بوجود ميآيد؟ كاري انجام ميشود؟
* بايد هدايت شود، نه مقابله.
دقيقاً هيمنطور است. البته چهره ديگري از اين ساختهاند. يك روز رفتم يك خبرگزاري براي مصاحبه. عكاس آنجا كه هنوز هم اسمش را نميدانم گفت كاري كه شما با من در دوره تيم اميد كرديد هنوز هم برايم به يادماندني است. يك روز سرد زمستاني آمده بودم براي عكاسي. گفتند جلو نروي، اگر بروي محكم مي زند توي صورتت. من نيامدم؛ ولي آخر تمرين آمدي همه را دعوت كردي، برايمان چاي ريختي و ما خورديم.
* ارتباط صحيحي با رسانه برقرار نشده است؟
معتقدم بايد با هم ارتباط داشته باشيم؛ اما اين ارتباط بايد سالم باشد. نه من بايد از شما بخواهم كه تيتر مصاحبهات را براساس خواست من انتخاب كني و نه شما بايد از من بخواهي كه فلان بازيكن را حتماً در تيم استفاده كنم. بايد به منافع ايران فكر كنيم؛ نه فردي. با تمام اين احوال معتقدم تنور داغ فوتبال ما برخي مواقع واقعي نيست. خبرهايي براساس توهم ميسازيم كه اتفاقاً كار سختي است.
* در اينجا اختلاف عمده بر سر انتشار اخبار است. فرض كنيد در يكي از تمرينات تيم ملي x و y با هم درگير ميشوند. وظيفه ما انتشار اين خبر است. وظيفه شما جلوگيري انتشار از آن و گسترش حواشي. تضاد اصلي همين است.
بايد اطلاع بدهد؛ اما اگر كسي فوتبال را بشناسد و تخصص داشته باشد مي داند كه اين اتفاقات در همه جاي دنيا به وجود ميآيد. اتفاقاً طبيعي است. در همه جا تلاش بر اين است كه آن را كاهش دهند؛ نه به صفر برسانند. يك موقع اين خبر را منتشر مي كني جهت اطلاع رساني، يك موقع هم طوري منتشر مي كني كه ذهن مردم مشوش ميشود؛ طوريكه همه فكر ميكنند در تيم جنگ وجود دارد.
* برگرديم به بحث قبلي. معتقديد كه ليگ را بايد اتحاديه برگزار كند؟
من گفتم اگر باشگاه به معناي واقعي وجود داشته باشد، اتحاديه اش مي تواند برگزار كننده ليگ باشد. متاسفانه باشگاه نداريم.
* فدراسيون كه نميتواند باشگاه تاسيس كند.
نبايد هم اينطور باشد؛ اما بايد تمام نيروهاي موجود در مملكت را به سمت رسيدن به اهداف عاليه سوق دهد. كاري كه همين تركيه 20-25 سال پيش انجام داد. مي گويند 50 ميليارد تومان در سال خرج فوتبال ميشود كه البته معتقدم 2 برابر اين رقم است؛ ولي آخرش مسابقه جام حذفي را در زمين برگزاري ميكنيم كه همهمان خجالت مي كشيم. فدراسيون بجاي اينكه ذهن اش را معطوف جواب دادن به من، x و y كند بايد اين كارها را انجام دهد. اتاق فكر تشكيل بدهد. ديگر نميتوان فدراسيون را تك محوري اداره كرد. بايد از وجود همه استفاده كرد و به تفكر جمعي هم احترام گذاشت. در دوره اي با مجيد جلالي اختلاف نظر داشتم؛ اما هيچگاه منكر ارزشهاي فني و اخلاقي او نشدم .
* اتاق فكر را طرح كرديد. چه افرادي بايد در اين اتاق باشند؟ كنار هم باشند كه چه شود؟
يكسري گروهها داريم كه تجربياند. به درد دل اعتقاد ندارم. حوصله اش هم در فوتبال نيست؛ اما بيايند تجربهشان را مطرح كنند. كنون يكسري تجربي، يكسري هم علمي نظر ميدهند. در فدراسيون به ديدگاههاي مختلف نياز است. يكي از معضلات ديگر اين است كه بعضاً آدمهاي نخبهاي هم ميآوريم؛ اما به اندازه يك كار پاره وقت به او پول مي دهيم و اتفاقاً انتظارمان هم بايد همين قدر باقي بماند. در فدراسيون به خصوص در برخي محلها به آدمهاي تمام وقت نياز داريد. بطور مثال كميته آموزش به آدم تمام وقت نياز دارد كه پول خوبي هم بگيرد.
* در بخش تيم هاي ملي چكار بايد كرد؟
اولويت كاري هر كسي كه به فدراسيون ميرود تيم ملي است. يك سازمان تيم ملي داريم كه وجود دارد؛ ولي عملاً چه كاري انجام مي دهد؟ به نظر من، مشكل فوتبال ما چارت سازماني نيست. مشكل اين است كه نيامدهايم براساس شرح وظايف به آدم ها استقلال كاري بدهيم. خواستهايم همه كاره خودمان باشيم.
* چه بحث ديگري غير از ليگ و تيم ملي وجود دارد كه بتوان آن را اولويت محسوب كرد؟
آموزش را گفتم، ميتواند نقش اساسي داشته باشد. با وجود تلاشي كه شده متاسفانه آن چيزي نيست كه بايد باشد. اتفاقاً افرادي كه در كميته آموزش داريم آدمهاي توانمندي هستند. آنها چون حضور دائمي ندارند نميتوانند تمام فكرشان را به اين كار معطوف كنند. حالا چرا؟ چون حقوق خوبي دريافت نميكردند. يقيناً با 250 يا 300 هزار تومان يك استاد را بياوري كه از صبح تا شب برايت توليد فكر كند. يك جا بايد نگران پول خرج كردنت نباشي و يك جا هم بايد باشي. ببينيد هزينه پرداخت به هتل هاي تيم هاي ملي چقدر شده است؟ بلند ميشوم و ميروم فلان سمينار در فلان كشور. كارم با 2 نفر همراه راه ميافتد، نهايتاً يك مترجم بيشتر؛ اما يك دفعه 15 نفر همراهم ميبرم. اين ميشود هزينه زائد. اينها را بايد بگيري و خرج آدمهايي كني كه ميداني به بار علمي و تجربي فدراسيون اضافه ميكنند.
* در بحث هيئتها واستانها ضعف داريم يا قوت؟
مي توانم بپرسم چند دفعه به استانها سرزده اند؟
* شما ميدانيد؟
فكر نمي كنم به 4 يا 5 استان بيشتر سرزده باشند. حمايت مادي كه نمي كني؟ لااقل حمايت معنوي كن. رئيس فدراسيون برود و از درد استانها مطلع شود. بجاي اينكه تمام رئيس هيئتها را ببرند آلمان، پولش را براي استان هزينه ميكردند.
* موضوع ديگري ميماند؟
مشكلات عديده اي داريم كه اگر امروز جلوي آن را نگيريم وضعيتش از كشورهاي جنوب شرق آسيا هم بدتر ميشود. بده بستانهايي كه وارد فوتبال ما شده نگران كننده است. مثال بزنم، فردي مثل بهرام عاطف بايد مدتها بدون تيم باشد؛ اما ميروي دارابينيان را بر ميداري و ميآوري براي مربيگري با آن كارنامه. بايد جلوي دلال بازيهاي نادرست را بگيريم.
Comment