First is an interview with Saeed Faeghi
سعید فائقی قبل از محرومیت احتمالی از سوی فیفا:
این اساسنامه باید تایید شود
گروه ورزش، آرش راهبر، صدرا مهرابی: می شود باور كرد كه هنوز هم ذره ای از احساس دوستانه و محبت آمیز سعید فائقی با ورزش و ورزشكاران فروكش نكرده است. با آنكه او چند سالی است كه از ساختمان عریض و طویل ورزش بیرون آمده و مدتی را در پست گذرانده و فعلا هم دغدغه اصلی گسترش حمل و نقل ریلی است اما هنوز هم بسیاری از ورزشكاران سر زده به دفتر او در طبقه هشتم ساختمان می روند و با استقبال گرم او مواجه می شوند. سعید فائقی هرازگاهی حرف های جالبی از دوران صدارتش در ورزش می زند و از خاطراتی می گوید كه معمولا اقدامی برای ثبت آن نمی شود. با او درباره شكل گیری سیستم انتخابات در ریاست فدراسیون ها صحبت كردیم. طرحی كه عاقبت خوش آن هنوز هم آرزوی قلبی فائقی و همقطارانش است.
برای شروع شاید بهتر باشد، از اولین دوره ای كه قرار شد انتخاب رئیس فدراسیون به صورت رای گیری انجام شود، صحبت كنیم. یعنی دوره ای كه از حالت انتصابی خارج و انتخابی شد.
دقیقا از سال ۷۳ و موضوع از اینجا شروع شد كه ما فدراسیون هایی داشتیم كه هركدام براساس نیازهایی به وجود آمده بودند. به طور مثال ما می خواستیم در المپیك ۱۹۴۸ لندن حضور پیدا كنیم. پس مجبور بودیم كه فدراسیون تاسیس كنیم كه قبل از آن نداشتیم. بعد كه فدراسیون به وجود آمد، مشكل ساختار آنها بود كه ساختار درستی نداشتند. پس ماجرا از اینجا شروع شد كه باید ساختار فدراسیون ها را اصلاح می كردیم تا آنها دارای شخصیت حقوقی مستقل باشند. آن موقع كلی بررسی كردیم تا ببینیم داستان فدراسیون ها به كدام یك از سازماندهی های كشوری می خورد و دیدیم كه با توجه به كمك هایی كه از دولت می گیرند، یك موسسه عمومی غیردولتی بهترین شكلی است كه می توان به فدراسیون ها داد تا هم بودجه اش را از دولت بگیرد و هم ماهیتی مستقل پیدا كند.
یعنی در قالب شركت های غیردولتی
بله. اما از یك طرف نكته مهمتری هم وجود داشت. فدراسیون ها یك نظام مندی جهانی هم دارند. كه در حقیقت یك نهاد مدنی بین المللی هستند. حالا در دنیا جهانی سازی تازه شروع شده، ولی در ورزش جهانی سازی از اول وجود داشته یعنی از همان زمانی كه المپیك شروع شد. پس دیدیم كه به لحاظ جهانی دخالت دولت به حداقل می رسد و از سوی دیگر ریشه مردمی دارد. ولی ما در شرایطی بودیم كه توزیع ورزش ما همگون در همه جا و در همه فدراسیون ها نیست. یعنی بعضی موقعیت بهتری دارند، بعضی با اقبال بیشتری مواجه می شوند. پس چاره ای نبود جز اینكه یك راه بینابین انتخاب كنیم یعنی این را از پایین به بالا شروع كنیم و به همین دلیل سراغ هیات ها رفتیم. به این صورت كه از شهرستان به استان و از آنجا به فدراسیون برسیم البته این نكته در قانون سازمان ماده ۱۶ هم دیده شده بود، بدین صورت كه بر اساس موقعیت ها می توان ورزش را شورایی كرد ولی این وسط ما فاقد سندیكاهای مرتبط مثل كانون پیشكسوتان، داوران و مربیان بودیم. پس فكر كردیم كه اینها را هم به تدریج به وجود بیاوریم.
یعنی ظرفیت اش پیش بینی شده بود
از اول نه، اما سعی كردیم به تدریج اتحادیه ها و نهادهای مورد نیاز شكل گیرد. البته یك حالت گذر داشتیم از حالت صد درصد دولتی به یك حالت رهاشده و آزاد. پس باید وقتی اساسنامه فدراسیون ها را می نوشتیم فدراسیون جهانی مربوطه آن را تایید می كرد و ایرادات ما به حداقل می رسید و آنها هم قبول می كردند كه كشور ما در حالت گذر از دولتی به خصوصی است و مجمع هم مجمعی باشد كه آنها قبول دارند. یادم هست آن زمان در انتخابات یك فدراسیون، ما روی یك آدم خاص نظر داشتیم. ولی ما نمی توانستیم نظرمان را القا كنیم. حتی یك بار انتخابات به هم خورد و بار دوم ناچار شدیم كه صلاحیت او را زیر سئوال ببریم وگرنه اگر همان آدم به مجمع می آمد رای می آورد و نفر مورد نظر ما رئیس نمی شد.
ولی نقش هیات ها بیشتر بود و همیشه این شائبه وجود داشت كه نظر، نظر هیات ها است.
آنها هم كم كم تشكل سازی می كردند و درون خودشان فراكسیون های مختلفی تشكیل می دادند و اتفاقات جالبی می افتاد. مثلا یك بار در انتخابات فدراسیون فوتبال از سوی اتحادیه باشگاه ها تحت فشار قرار گرفتیم. ولی ما گفتیم شما كه اتحادیه باشگاه ها نیستید. شما اتحادیه مدیران باشگاه ها هستید ولی ما دنبال نماینده خود باشگاه ها هستیم. خلاصه ما در برابر فشار آنها تسلیم شدیم.
از سوی آقای آقامحمدی
نه، آن روز خاص اتحادیه آقای عابدینی و ملاحی را معرفی كرد تا حق رای داشته باشند.
كدام انتخابات بود
دوره دومی كه صفایی فراهانی رئیس شد. بعد موقع رای دادن من دیدم كه آقای عابدینی به صفایی رای داد و من تعجب كردم و از آقای عابدینی پرسیدم این همه كه ما با هم جنگ كردیم شما هم كه همان نظر ما را داشتید و آقای عابدینی گفت كه ما فقط می خواستیم حق رای داشته باشیم و نظرمان را بگوییم. آن موقع هم در اوج مسابقات مقدماتی جام جهانی بودیم تا رفتنمان قطعی شود و به ما گفتند به همین دلیل هم ما دوست نداشتیم در آن شرایط حساس آدم دیگری بیاید تا مدیریت تثبیت شود.
اول فكر می كردید آنها به چه كسی رای می دهند
خب به طرف مقابل. آقای پهلوان. اصلا آقای پهلوان كاندیدای رسمی آنها اعلام شده بود ولی بعد گفتند ما اگر مبارزه كردیم، به این خاطر بود كه انتخابات داغ شود.
نكته جالب اینجاست كه شما هم با آقای صفایی درگیری داشتید ولی نهایتا شما می پذیرفتید كه چون ایشان رئیس انتخابی فوتبال است، شما هم یك جاهایی به نفعش كنار بروید.
نگاه كنید، بالاترین مرجع یك رشته ورزشی، همان فدراسیون است. سازمان یك حالت نظارتی حمایتی دارد و نباید دخالت كند. اما این را هم قبول كنید كه ما در حال تمرین كردن بودیم. یك زمانی بود كه ما از بالا یك نفر را می گذاشتیم، می گفتیم این بشود رئیس. اما این یك تجربه جدید بود و ما به این نتیجه كم كم می رسیدیم كه وقتی چهل و سه نفر یك تصمیمی می گیرند حتما بهتر از تصمیمی است كه یكی دو نفر بگیرد. در اكثر انتخابات هم رئیس مجمع من بودم و انصافا می گویم خیلی به ندرت می شد كه روی رای آقایان اثر بگذاریم. حالا فوتبال كه ویژه است. كسی اصلا حرف گوش نمی كرد. مثلا آقای آیت اللهی رئیس هیات فوتبال شیراز با اینكه كارمند سازمان بود، تعصب خاص خود را داشت و ما نمی توانستیم به او بگوییم نظر ما این است.
استان های كوچك تر چطور
خب، آنها با هیات های اطراف خودشان در ارتباط بودند و بیشتر از اینكه مثلا رئیس هیات ایلام به من نزدیك باشد، به استان های همجوار خود نزدیك بود.
اما همیشه این شائبه ها وجود داشت.
نگاه كنید ما عزل را از دست رئیس سازمان گرفته بودیم و یك حالت استیضاح مانندی وجود داشت و اگر قرار بود رئیس فدراسیون برود حدود ۱۵ نفر از اعضای مجمع باید با هم جمع می شدند، امضا می گرفتند تا رئیس فدراسیون بماند یا برود. پس وقتی رئیس سازمان به این اعتقاد رسید، معنی اش این است كه نمی خواهد آن ۹ نفر نماینده اش را از دست بدهد. چون آنها نیز ابزاری هستند در دست رئیس سازمان.
درباره تغییر در اساسنامه هم توضیح می دهید.
من فكر می كنم هنوز فدراسیون های ما نخواستند مسئله به وجود بیاورند و این را انعكاس جهانی بدهند. یعنی این تغییرات اساسنامه را نبردند به مافوق شان نشان دهند.
یعنی در مورد همه فدراسیون ها
بله، می دانند اگر برود وتو می شود. چون اگر كنفدراسیون آسیا و جهانی بداند كه رئیس سازمان می تواند رئیس فدراسیون را عزل كند، این را قبول نمی كنند. چون باز هم می شود همان دخالت دولت.
چند روز قبل هم خبری بود مبنی بر اینكه فیفا می خواهد اساسنامه فدراسیون فوتبال نیجریه را بررسی كند.
اساسنامه ما هم بررسی شده، اما نه الان. آن موقع اساسنامه ما بررسی شد و تاییدیه گرفت.
یعنی اساسنامه جدید برای بررسی به فیفا نرفته
نه، مطمئن باشید نرفته. ما می دانستیم كه عزل فدراسیون اگر از طریق اعضای مجمع باشد، چون حالت دموكراتیك دارد، آنها قبول می كردند. اما اگر عزل توسط نماینده دولت باشد، قطعا آنها تایید نمی كنند. اگر در اساسنامه ما نوشته شده باشد كه رئیس سازمان می تواند رئیس فدراسیون فوتبال را عزل كند و فیفا این را قبول می كرد، الان به ما ایراد نمی گرفتند.
و حالا هم استرسی وجود نداشت...
هیچ ترسی وجود نداشت. آن موقع نبردیم تایید كنند و البته اگر هم می بردیم، تایید نمی شد.
پس اینكه می گویند طبق اساسنامه ما، فیفا به ما ایراد نمی گیرد، درست نیست.
اگر این تغییراتی كه به وجود آمده، تاییدیه فیفا را گرفته باشد، مشكلی نیست. اما شما مطمئن باشید كه فیفا این را قبول نمی كند. و می گوید كه چرا و مجمع برای چیست از آن گذشته فیفا می گوید فدراسیون ها به دولت ها وابسته نباشند. اگر رئیس سازمان بتواند رئیس فدراسیون فوتبال را عزل كند كه باز هم وابسته به دولت محسوب می شود. یك مدتی آقای غفوری فرد می خواست آقای هاشمی طبا رئیس كمیته ملی المپیك وقت را عزل كند. كه حتی ماجرا به دخالت آقای هاشمی رفسنجانی توٲم شد و رئیس جمهور كتبا نوشت كه آقای هاشمی شما لطفا نباشید.
كه استعفا بدهد
بله، یعنی آقای هاشمی طبا حرف بزرگ تر را قبول كند و استعفا بدهد. زمان خود ما آقای محلوجی بود و با آقای هاشمی اختلاف نظر داشت. اما چهار سال مدارا كردیم.
و بعد آقای محلوجی رفت
نه ایشان هم كاندیدا بودند. آقای هاشمی طبا هم كاندیدا بود. و به رای گذاشته شد. حالا خدا ما را ببخشد و آقای محلوجی هم از گناهان ما بگذرد. بالاخره آن زمان یك دخالت هایی شده. البته رفتم پیش آقای محلوجی و حلالیت طلبیدم.
بدین ترتیب می توان گفت كه سیستم نظارتی كه سازمان برای خودش متصور است، سیستم درستی نیست
واقعیت را می گویم. من اگر الان هم آقای دادكان را ببینم از او خواهش می كنم كه از حق خودش بگذرد. چون اگر ایشان پیگیری كند ما به یك وضعیت بدی می رسیم. از طرف دیگر امیدوارم هر چه سریع تر انتخابات برگزار شود و صورت جلسه ما زود به فیفا برود كه اگر پرونده ما به كمیته حقوقی فیفا برود، احتمال دارد كه برای ما دردسر ایجاد كند.
اما به هر حال حتی اگر انتخابات هم برگزار شود، باید یك دلیلی برای تغییر آقای دادكان داشته باشیم. یا باید استعفای آقای دادكان وجود داشته باشد كه فعلا وجود ندارد و یا بحث عزل پیش می آید كه باز هم به مشكل بر می خوریم. یعنی شرایط خیلی پیچیده است.
چون در انتخابات یك نفر انتخاب شده، فیفا می پذیرد به شرطی كه تا آن موقع آقای دادكان از حقش بگذرد استعفا بدهد. چون احتمال دارد آنها بیایند رسیدگی كنند و انتخابات ما را زیر سئوال ببرند. من مطمئنم آقای دادكان هم راضی نمی شود كه به نظام فوتبال ما آسیب برسد.
البته این عزل به گوش سپ بلاتر هم رسیده و دقیقا در بازی ایران آنگولا دادكان كنار سپ بلاتر نشسته بود و حتی به دادكان گفته ما این همه جلوی حرف اروپایی ها ایستادیم و نگذاشتیم شما را از جام جهانی محروم كنند، اما مثل اینكه داخل كشورتان قوی تر از اروپایی ها هستند و شما را بركنار كردند.
به هر حال در این جور مسائل لابی ها و مذاكرات موثر است و یكی از نكات مثبت آقای مصطفوی این است كه در مذاكرات آدم موثری است و كار را پیش می برد.
اصلا تعریف سیستم نظارتی سازمان چیست و نظارت چه حد و حدودی دارد
ببینید فدراسیون ها در درونشان یك مرجع اداره كننده دارند، اما اینها مرزهایی دارند با سازمان. مثلا فرض كنید كمیته مربیان می خواهد برای تیم ملی مربی انتخاب كند. اینجا باید فدراسیون سه نفر را معرفی كند تا رئیس سازمان یكی را انتخاب كند و یا نظر مثبت رئیس سازمان را در مورد یك نفر جلب كند. یا مثلا شما می خواهید بازی تداركاتی داشته باشید. شورای برون مرزی باید مجوز خروج بدهد وگرنه شما نمی توانید از كشور خارج شوید. همه اینها در آیین نامه ها دیده شده و من فكر می كنم اگر به آیین نامه ها عمل می شد، به مشكل برنمی خوردیم. فرض كنید اختلاف رئیس سازمان و رئیس فدراسیون ما به خاطر مربی بوده اما ما آیین نامه داریم كه شما باید تاییدیه رئیس سازمان را داشته باشید.
كه آن هم بوده
بله، زمان آقای مهرعلیزاده این تاییدیه گرفته شده.
و قرارداد برانكو اصلا در سازمان بسته شد
بله، تازه اگر اختلافی به وجود آمد ما مرجع بالاتر داریم شورای ورزشی وجود دارد كه رئیس جمهور رئیس آن است. من خودم یادم هست كه خودم هم توبیخ شدم. اختلافی بر سر مربی به وجود آمده بود كه آقای هاشمی طبا به رئیس جمهور نامه نوشت و رئیس جمهور هم دقیقا حرف صفایی فراهانی را قبول كرد و جواب داد كه در فوتبال هیچ دخالتی نكنید و حتی من را هم توبیخ كردند كه معاون سازمان چرا علیه فدراسیون حرف زده. چون كه من می گفتم فدراسیون فراسازمانی اداره می شود.
مسائل مالی چطور
روی آن پولی كه از سوی سازمان برنامه و بودجه به فدراسیون اختصاص می یابد، دقیقا نظارت وجود دارد و ذی حساب سازمان دقیقا به اندازه پولی كه می دهد، مسئولیت كنترل دارد.
در مورد بقیه درآمدها مثل تبلیغات چی
نه، اینها مربوط به خود فدراسیون است. ولی دخل و خرج فدراسیون مشخص است و مطمئن باشید قبل از اینكه پولی به فدراسیون بیاید، چاله اش كنده شده.
این اساسنامه باید تایید شود
گروه ورزش، آرش راهبر، صدرا مهرابی: می شود باور كرد كه هنوز هم ذره ای از احساس دوستانه و محبت آمیز سعید فائقی با ورزش و ورزشكاران فروكش نكرده است. با آنكه او چند سالی است كه از ساختمان عریض و طویل ورزش بیرون آمده و مدتی را در پست گذرانده و فعلا هم دغدغه اصلی گسترش حمل و نقل ریلی است اما هنوز هم بسیاری از ورزشكاران سر زده به دفتر او در طبقه هشتم ساختمان می روند و با استقبال گرم او مواجه می شوند. سعید فائقی هرازگاهی حرف های جالبی از دوران صدارتش در ورزش می زند و از خاطراتی می گوید كه معمولا اقدامی برای ثبت آن نمی شود. با او درباره شكل گیری سیستم انتخابات در ریاست فدراسیون ها صحبت كردیم. طرحی كه عاقبت خوش آن هنوز هم آرزوی قلبی فائقی و همقطارانش است.
برای شروع شاید بهتر باشد، از اولین دوره ای كه قرار شد انتخاب رئیس فدراسیون به صورت رای گیری انجام شود، صحبت كنیم. یعنی دوره ای كه از حالت انتصابی خارج و انتخابی شد.
دقیقا از سال ۷۳ و موضوع از اینجا شروع شد كه ما فدراسیون هایی داشتیم كه هركدام براساس نیازهایی به وجود آمده بودند. به طور مثال ما می خواستیم در المپیك ۱۹۴۸ لندن حضور پیدا كنیم. پس مجبور بودیم كه فدراسیون تاسیس كنیم كه قبل از آن نداشتیم. بعد كه فدراسیون به وجود آمد، مشكل ساختار آنها بود كه ساختار درستی نداشتند. پس ماجرا از اینجا شروع شد كه باید ساختار فدراسیون ها را اصلاح می كردیم تا آنها دارای شخصیت حقوقی مستقل باشند. آن موقع كلی بررسی كردیم تا ببینیم داستان فدراسیون ها به كدام یك از سازماندهی های كشوری می خورد و دیدیم كه با توجه به كمك هایی كه از دولت می گیرند، یك موسسه عمومی غیردولتی بهترین شكلی است كه می توان به فدراسیون ها داد تا هم بودجه اش را از دولت بگیرد و هم ماهیتی مستقل پیدا كند.
یعنی در قالب شركت های غیردولتی
بله. اما از یك طرف نكته مهمتری هم وجود داشت. فدراسیون ها یك نظام مندی جهانی هم دارند. كه در حقیقت یك نهاد مدنی بین المللی هستند. حالا در دنیا جهانی سازی تازه شروع شده، ولی در ورزش جهانی سازی از اول وجود داشته یعنی از همان زمانی كه المپیك شروع شد. پس دیدیم كه به لحاظ جهانی دخالت دولت به حداقل می رسد و از سوی دیگر ریشه مردمی دارد. ولی ما در شرایطی بودیم كه توزیع ورزش ما همگون در همه جا و در همه فدراسیون ها نیست. یعنی بعضی موقعیت بهتری دارند، بعضی با اقبال بیشتری مواجه می شوند. پس چاره ای نبود جز اینكه یك راه بینابین انتخاب كنیم یعنی این را از پایین به بالا شروع كنیم و به همین دلیل سراغ هیات ها رفتیم. به این صورت كه از شهرستان به استان و از آنجا به فدراسیون برسیم البته این نكته در قانون سازمان ماده ۱۶ هم دیده شده بود، بدین صورت كه بر اساس موقعیت ها می توان ورزش را شورایی كرد ولی این وسط ما فاقد سندیكاهای مرتبط مثل كانون پیشكسوتان، داوران و مربیان بودیم. پس فكر كردیم كه اینها را هم به تدریج به وجود بیاوریم.
یعنی ظرفیت اش پیش بینی شده بود
از اول نه، اما سعی كردیم به تدریج اتحادیه ها و نهادهای مورد نیاز شكل گیرد. البته یك حالت گذر داشتیم از حالت صد درصد دولتی به یك حالت رهاشده و آزاد. پس باید وقتی اساسنامه فدراسیون ها را می نوشتیم فدراسیون جهانی مربوطه آن را تایید می كرد و ایرادات ما به حداقل می رسید و آنها هم قبول می كردند كه كشور ما در حالت گذر از دولتی به خصوصی است و مجمع هم مجمعی باشد كه آنها قبول دارند. یادم هست آن زمان در انتخابات یك فدراسیون، ما روی یك آدم خاص نظر داشتیم. ولی ما نمی توانستیم نظرمان را القا كنیم. حتی یك بار انتخابات به هم خورد و بار دوم ناچار شدیم كه صلاحیت او را زیر سئوال ببریم وگرنه اگر همان آدم به مجمع می آمد رای می آورد و نفر مورد نظر ما رئیس نمی شد.
ولی نقش هیات ها بیشتر بود و همیشه این شائبه وجود داشت كه نظر، نظر هیات ها است.
آنها هم كم كم تشكل سازی می كردند و درون خودشان فراكسیون های مختلفی تشكیل می دادند و اتفاقات جالبی می افتاد. مثلا یك بار در انتخابات فدراسیون فوتبال از سوی اتحادیه باشگاه ها تحت فشار قرار گرفتیم. ولی ما گفتیم شما كه اتحادیه باشگاه ها نیستید. شما اتحادیه مدیران باشگاه ها هستید ولی ما دنبال نماینده خود باشگاه ها هستیم. خلاصه ما در برابر فشار آنها تسلیم شدیم.
از سوی آقای آقامحمدی
نه، آن روز خاص اتحادیه آقای عابدینی و ملاحی را معرفی كرد تا حق رای داشته باشند.
كدام انتخابات بود
دوره دومی كه صفایی فراهانی رئیس شد. بعد موقع رای دادن من دیدم كه آقای عابدینی به صفایی رای داد و من تعجب كردم و از آقای عابدینی پرسیدم این همه كه ما با هم جنگ كردیم شما هم كه همان نظر ما را داشتید و آقای عابدینی گفت كه ما فقط می خواستیم حق رای داشته باشیم و نظرمان را بگوییم. آن موقع هم در اوج مسابقات مقدماتی جام جهانی بودیم تا رفتنمان قطعی شود و به ما گفتند به همین دلیل هم ما دوست نداشتیم در آن شرایط حساس آدم دیگری بیاید تا مدیریت تثبیت شود.
اول فكر می كردید آنها به چه كسی رای می دهند
خب به طرف مقابل. آقای پهلوان. اصلا آقای پهلوان كاندیدای رسمی آنها اعلام شده بود ولی بعد گفتند ما اگر مبارزه كردیم، به این خاطر بود كه انتخابات داغ شود.
نكته جالب اینجاست كه شما هم با آقای صفایی درگیری داشتید ولی نهایتا شما می پذیرفتید كه چون ایشان رئیس انتخابی فوتبال است، شما هم یك جاهایی به نفعش كنار بروید.
نگاه كنید، بالاترین مرجع یك رشته ورزشی، همان فدراسیون است. سازمان یك حالت نظارتی حمایتی دارد و نباید دخالت كند. اما این را هم قبول كنید كه ما در حال تمرین كردن بودیم. یك زمانی بود كه ما از بالا یك نفر را می گذاشتیم، می گفتیم این بشود رئیس. اما این یك تجربه جدید بود و ما به این نتیجه كم كم می رسیدیم كه وقتی چهل و سه نفر یك تصمیمی می گیرند حتما بهتر از تصمیمی است كه یكی دو نفر بگیرد. در اكثر انتخابات هم رئیس مجمع من بودم و انصافا می گویم خیلی به ندرت می شد كه روی رای آقایان اثر بگذاریم. حالا فوتبال كه ویژه است. كسی اصلا حرف گوش نمی كرد. مثلا آقای آیت اللهی رئیس هیات فوتبال شیراز با اینكه كارمند سازمان بود، تعصب خاص خود را داشت و ما نمی توانستیم به او بگوییم نظر ما این است.
استان های كوچك تر چطور
خب، آنها با هیات های اطراف خودشان در ارتباط بودند و بیشتر از اینكه مثلا رئیس هیات ایلام به من نزدیك باشد، به استان های همجوار خود نزدیك بود.
اما همیشه این شائبه ها وجود داشت.
نگاه كنید ما عزل را از دست رئیس سازمان گرفته بودیم و یك حالت استیضاح مانندی وجود داشت و اگر قرار بود رئیس فدراسیون برود حدود ۱۵ نفر از اعضای مجمع باید با هم جمع می شدند، امضا می گرفتند تا رئیس فدراسیون بماند یا برود. پس وقتی رئیس سازمان به این اعتقاد رسید، معنی اش این است كه نمی خواهد آن ۹ نفر نماینده اش را از دست بدهد. چون آنها نیز ابزاری هستند در دست رئیس سازمان.
درباره تغییر در اساسنامه هم توضیح می دهید.
من فكر می كنم هنوز فدراسیون های ما نخواستند مسئله به وجود بیاورند و این را انعكاس جهانی بدهند. یعنی این تغییرات اساسنامه را نبردند به مافوق شان نشان دهند.
یعنی در مورد همه فدراسیون ها
بله، می دانند اگر برود وتو می شود. چون اگر كنفدراسیون آسیا و جهانی بداند كه رئیس سازمان می تواند رئیس فدراسیون را عزل كند، این را قبول نمی كنند. چون باز هم می شود همان دخالت دولت.
چند روز قبل هم خبری بود مبنی بر اینكه فیفا می خواهد اساسنامه فدراسیون فوتبال نیجریه را بررسی كند.
اساسنامه ما هم بررسی شده، اما نه الان. آن موقع اساسنامه ما بررسی شد و تاییدیه گرفت.
یعنی اساسنامه جدید برای بررسی به فیفا نرفته
نه، مطمئن باشید نرفته. ما می دانستیم كه عزل فدراسیون اگر از طریق اعضای مجمع باشد، چون حالت دموكراتیك دارد، آنها قبول می كردند. اما اگر عزل توسط نماینده دولت باشد، قطعا آنها تایید نمی كنند. اگر در اساسنامه ما نوشته شده باشد كه رئیس سازمان می تواند رئیس فدراسیون فوتبال را عزل كند و فیفا این را قبول می كرد، الان به ما ایراد نمی گرفتند.
و حالا هم استرسی وجود نداشت...
هیچ ترسی وجود نداشت. آن موقع نبردیم تایید كنند و البته اگر هم می بردیم، تایید نمی شد.
پس اینكه می گویند طبق اساسنامه ما، فیفا به ما ایراد نمی گیرد، درست نیست.
اگر این تغییراتی كه به وجود آمده، تاییدیه فیفا را گرفته باشد، مشكلی نیست. اما شما مطمئن باشید كه فیفا این را قبول نمی كند. و می گوید كه چرا و مجمع برای چیست از آن گذشته فیفا می گوید فدراسیون ها به دولت ها وابسته نباشند. اگر رئیس سازمان بتواند رئیس فدراسیون فوتبال را عزل كند كه باز هم وابسته به دولت محسوب می شود. یك مدتی آقای غفوری فرد می خواست آقای هاشمی طبا رئیس كمیته ملی المپیك وقت را عزل كند. كه حتی ماجرا به دخالت آقای هاشمی رفسنجانی توٲم شد و رئیس جمهور كتبا نوشت كه آقای هاشمی شما لطفا نباشید.
كه استعفا بدهد
بله، یعنی آقای هاشمی طبا حرف بزرگ تر را قبول كند و استعفا بدهد. زمان خود ما آقای محلوجی بود و با آقای هاشمی اختلاف نظر داشت. اما چهار سال مدارا كردیم.
و بعد آقای محلوجی رفت
نه ایشان هم كاندیدا بودند. آقای هاشمی طبا هم كاندیدا بود. و به رای گذاشته شد. حالا خدا ما را ببخشد و آقای محلوجی هم از گناهان ما بگذرد. بالاخره آن زمان یك دخالت هایی شده. البته رفتم پیش آقای محلوجی و حلالیت طلبیدم.
بدین ترتیب می توان گفت كه سیستم نظارتی كه سازمان برای خودش متصور است، سیستم درستی نیست
واقعیت را می گویم. من اگر الان هم آقای دادكان را ببینم از او خواهش می كنم كه از حق خودش بگذرد. چون اگر ایشان پیگیری كند ما به یك وضعیت بدی می رسیم. از طرف دیگر امیدوارم هر چه سریع تر انتخابات برگزار شود و صورت جلسه ما زود به فیفا برود كه اگر پرونده ما به كمیته حقوقی فیفا برود، احتمال دارد كه برای ما دردسر ایجاد كند.
اما به هر حال حتی اگر انتخابات هم برگزار شود، باید یك دلیلی برای تغییر آقای دادكان داشته باشیم. یا باید استعفای آقای دادكان وجود داشته باشد كه فعلا وجود ندارد و یا بحث عزل پیش می آید كه باز هم به مشكل بر می خوریم. یعنی شرایط خیلی پیچیده است.
چون در انتخابات یك نفر انتخاب شده، فیفا می پذیرد به شرطی كه تا آن موقع آقای دادكان از حقش بگذرد استعفا بدهد. چون احتمال دارد آنها بیایند رسیدگی كنند و انتخابات ما را زیر سئوال ببرند. من مطمئنم آقای دادكان هم راضی نمی شود كه به نظام فوتبال ما آسیب برسد.
البته این عزل به گوش سپ بلاتر هم رسیده و دقیقا در بازی ایران آنگولا دادكان كنار سپ بلاتر نشسته بود و حتی به دادكان گفته ما این همه جلوی حرف اروپایی ها ایستادیم و نگذاشتیم شما را از جام جهانی محروم كنند، اما مثل اینكه داخل كشورتان قوی تر از اروپایی ها هستند و شما را بركنار كردند.
به هر حال در این جور مسائل لابی ها و مذاكرات موثر است و یكی از نكات مثبت آقای مصطفوی این است كه در مذاكرات آدم موثری است و كار را پیش می برد.
اصلا تعریف سیستم نظارتی سازمان چیست و نظارت چه حد و حدودی دارد
ببینید فدراسیون ها در درونشان یك مرجع اداره كننده دارند، اما اینها مرزهایی دارند با سازمان. مثلا فرض كنید كمیته مربیان می خواهد برای تیم ملی مربی انتخاب كند. اینجا باید فدراسیون سه نفر را معرفی كند تا رئیس سازمان یكی را انتخاب كند و یا نظر مثبت رئیس سازمان را در مورد یك نفر جلب كند. یا مثلا شما می خواهید بازی تداركاتی داشته باشید. شورای برون مرزی باید مجوز خروج بدهد وگرنه شما نمی توانید از كشور خارج شوید. همه اینها در آیین نامه ها دیده شده و من فكر می كنم اگر به آیین نامه ها عمل می شد، به مشكل برنمی خوردیم. فرض كنید اختلاف رئیس سازمان و رئیس فدراسیون ما به خاطر مربی بوده اما ما آیین نامه داریم كه شما باید تاییدیه رئیس سازمان را داشته باشید.
كه آن هم بوده
بله، زمان آقای مهرعلیزاده این تاییدیه گرفته شده.
و قرارداد برانكو اصلا در سازمان بسته شد
بله، تازه اگر اختلافی به وجود آمد ما مرجع بالاتر داریم شورای ورزشی وجود دارد كه رئیس جمهور رئیس آن است. من خودم یادم هست كه خودم هم توبیخ شدم. اختلافی بر سر مربی به وجود آمده بود كه آقای هاشمی طبا به رئیس جمهور نامه نوشت و رئیس جمهور هم دقیقا حرف صفایی فراهانی را قبول كرد و جواب داد كه در فوتبال هیچ دخالتی نكنید و حتی من را هم توبیخ كردند كه معاون سازمان چرا علیه فدراسیون حرف زده. چون كه من می گفتم فدراسیون فراسازمانی اداره می شود.
مسائل مالی چطور
روی آن پولی كه از سوی سازمان برنامه و بودجه به فدراسیون اختصاص می یابد، دقیقا نظارت وجود دارد و ذی حساب سازمان دقیقا به اندازه پولی كه می دهد، مسئولیت كنترل دارد.
در مورد بقیه درآمدها مثل تبلیغات چی
نه، اینها مربوط به خود فدراسیون است. ولی دخل و خرج فدراسیون مشخص است و مطمئن باشید قبل از اینكه پولی به فدراسیون بیاید، چاله اش كنده شده.
Comment