I just read this piece in IV.
I know we cant really trust iranian media, and agree.
But there are issues brought forth that do make sense and ring a bell.
Like luka's well known rough and tough attitude. His borderline abrasiveness in insisting discipline and treatment of all players. Or had it not been for the strong management at sepahan, this team would have been just another also-ran like fajr or zob. or ... etc.
I dont know how much of it is true and how much baseless conjecture.
But some issues ring bells and some actually sound alarms.
رفتارهاى چندگانه
هنوز به ياد داريم كه اين مرد كروات چطور قيد محمود كريمى را زده و به باشگاه اعلام كرد كه كريمى را نمى خواهد. اگر گلزنى كريمى در فينال جام حذفى مقابل پرسپوليس نبود و ساكت وساطت نمى كرد معلوم نمى شد مهاجم ريزنقش تيم اصفهانى امروز با پيراهن كدام تيم به ميدان مى رفت. لوكا باز هم در مورد كريمى افكارش به شكل ناگهانى تغيير كرد. روزى تصميم مى گيرد با محرم نويدكيا بهترين رابطه را برقرار كند. او يك روز محرم را محرم اسرار خود مى خواند و به او مى گويد در اين تيم فقط به او اعتماد دارد. به همه امر مى كند تا زمانى كه محرم از پاى ميز غذا بلندنشده كسى حق ندارد بلند شود و ميز را ترك كند. چه بسا كه يكى از بازيكنانى كه سهوا چنين اتفاقى برايش رخ مى دهد به شدت از سوى بوناچيچ توبيخ مى شود اما همين لوكا به يكباره از نويدكيا دل مى برد و او را مقابل خود قرار مى دهد. چنانچه در اوايل فصل لوكا با عماد رضا همين رويه را در پيش مى گيرد كه البته در حالت عكس آن! او امروز با حميد عزيززاده همين مشكل را دارد. بى اعتقادى بوناچيچ به اين بازيكن به حدى است كه از باشگاه خواسته او را به تيم سپاهان نوين انتقال دهند! معلوم نبود اگر مديريت سپاهان به دست ساكت نبود چه اتفاقى براى اين تيم رخ مى داد! رفتارهاى دوگانه سرمربى سپاهان به طور ناخودآگاه بر روابط بين بازيكنان اثر گذاشته و هر يك با نگاهى بدبينانه و شايد گاهى هم خوشبينانه به يكديگر نگاه مى كنند.
معمايى به نام زادمحمودراز بازى كبيربلو
به همان اندازه كه بازى ندادن زادمحمود مثل معمايى حل نشده باقى ماند، بازى گرفتن از كبيربلويى كه تا همين چند وقت پيش در تيم سپاهان نوين حضور داشت عجيب است و سؤال برانگيز.
معما خيلى پيچيده نيست. حضور كبيربلو در اصفهان رد پاى يك مدير برنامه را پشت سر خود دارد. شايد طى چند هفته گذشته و باز شدن بحث پيشنهاد سرمربيگرى تيم ملى به بوناچيچ از سوى كميته انتقالى (كه دروغى بيش نبود) هم بتوانيم همين جاى پا را ببينيم. آيا نمى توانيد معما را حل كنيد؟! كمى جلوتر برويد تا كمكتان كنيم. چه آوردگاهى بهتر از جام باشگاه هاى جهان براى نشان دادن بازيكنى مثل كبيربلو! او بايد در چه تورنمنتى بهتر از اين بازى مى كرد تا به خريداران حوزه خليج فارس معرفى شود؟ لوكا قيد نويدكيا، كريمى و... را زد و آنها را مصدومان سپاهان معرفى كرد. نويدكيا دو ۹۰ دقيقه روى نيمكت دم برنياورد چون به مديرعامل قول داده با جملاتش عليه سپاهان جوى منفى درست نكند. آيا اوضاع آنها را روبراه مى دانيد؟ شايد اگر پرسپوليس يا استقلال دچار اين مشكلات مى شدند، حالا تك تك اتفاقات آنها را همه مى دانستند. مديريت سپاهان در تلاش است مشكلات پيش آمده را حل كند... اما در چه فرصتى؟
I know we cant really trust iranian media, and agree.
But there are issues brought forth that do make sense and ring a bell.
Like luka's well known rough and tough attitude. His borderline abrasiveness in insisting discipline and treatment of all players. Or had it not been for the strong management at sepahan, this team would have been just another also-ran like fajr or zob. or ... etc.
I dont know how much of it is true and how much baseless conjecture.
But some issues ring bells and some actually sound alarms.
رفتارهاى چندگانه
هنوز به ياد داريم كه اين مرد كروات چطور قيد محمود كريمى را زده و به باشگاه اعلام كرد كه كريمى را نمى خواهد. اگر گلزنى كريمى در فينال جام حذفى مقابل پرسپوليس نبود و ساكت وساطت نمى كرد معلوم نمى شد مهاجم ريزنقش تيم اصفهانى امروز با پيراهن كدام تيم به ميدان مى رفت. لوكا باز هم در مورد كريمى افكارش به شكل ناگهانى تغيير كرد. روزى تصميم مى گيرد با محرم نويدكيا بهترين رابطه را برقرار كند. او يك روز محرم را محرم اسرار خود مى خواند و به او مى گويد در اين تيم فقط به او اعتماد دارد. به همه امر مى كند تا زمانى كه محرم از پاى ميز غذا بلندنشده كسى حق ندارد بلند شود و ميز را ترك كند. چه بسا كه يكى از بازيكنانى كه سهوا چنين اتفاقى برايش رخ مى دهد به شدت از سوى بوناچيچ توبيخ مى شود اما همين لوكا به يكباره از نويدكيا دل مى برد و او را مقابل خود قرار مى دهد. چنانچه در اوايل فصل لوكا با عماد رضا همين رويه را در پيش مى گيرد كه البته در حالت عكس آن! او امروز با حميد عزيززاده همين مشكل را دارد. بى اعتقادى بوناچيچ به اين بازيكن به حدى است كه از باشگاه خواسته او را به تيم سپاهان نوين انتقال دهند! معلوم نبود اگر مديريت سپاهان به دست ساكت نبود چه اتفاقى براى اين تيم رخ مى داد! رفتارهاى دوگانه سرمربى سپاهان به طور ناخودآگاه بر روابط بين بازيكنان اثر گذاشته و هر يك با نگاهى بدبينانه و شايد گاهى هم خوشبينانه به يكديگر نگاه مى كنند.
معمايى به نام زادمحمودراز بازى كبيربلو
به همان اندازه كه بازى ندادن زادمحمود مثل معمايى حل نشده باقى ماند، بازى گرفتن از كبيربلويى كه تا همين چند وقت پيش در تيم سپاهان نوين حضور داشت عجيب است و سؤال برانگيز.
معما خيلى پيچيده نيست. حضور كبيربلو در اصفهان رد پاى يك مدير برنامه را پشت سر خود دارد. شايد طى چند هفته گذشته و باز شدن بحث پيشنهاد سرمربيگرى تيم ملى به بوناچيچ از سوى كميته انتقالى (كه دروغى بيش نبود) هم بتوانيم همين جاى پا را ببينيم. آيا نمى توانيد معما را حل كنيد؟! كمى جلوتر برويد تا كمكتان كنيم. چه آوردگاهى بهتر از جام باشگاه هاى جهان براى نشان دادن بازيكنى مثل كبيربلو! او بايد در چه تورنمنتى بهتر از اين بازى مى كرد تا به خريداران حوزه خليج فارس معرفى شود؟ لوكا قيد نويدكيا، كريمى و... را زد و آنها را مصدومان سپاهان معرفى كرد. نويدكيا دو ۹۰ دقيقه روى نيمكت دم برنياورد چون به مديرعامل قول داده با جملاتش عليه سپاهان جوى منفى درست نكند. آيا اوضاع آنها را روبراه مى دانيد؟ شايد اگر پرسپوليس يا استقلال دچار اين مشكلات مى شدند، حالا تك تك اتفاقات آنها را همه مى دانستند. مديريت سپاهان در تلاش است مشكلات پيش آمده را حل كند... اما در چه فرصتى؟
Comment