اخراج ملي پوشان به خاطر گيتار و اتومبيل آلبالويي
نويسنده: مهدي حدادپور
نويسنده: مهدي حدادپور
انقلاب اسلامي ايران در بهمن 57 حاکميت رژيم را دستخوش تحول کرد. اين انقلاب ارزش هاي حاکم بر جامعه را نيز دچار تحول کرد. تا اواخر سال 59 سرعت تحول ارزش ها بسيار کند بود.رئيس دولت موقت مهندس مهدي بازرگان با کت و شلوار و کراوات بر سر کارش مي آمد. حتي سردمداران ورزش هم از بين آدم هاي معمولي گزينش شده بودند مثل ناصر نوآموز رئيس فدراسيون فوتبال و حسن حبيبي سرمربي تيم ملي که شکل و شمايل آنها با دوران تاريخي انقلاب هم شان و منطبق نبود. از اواخر سال 59 تغيير در ساختار ارزشي سرعت بيشتري به خود گرفت.
- - -
فوتبال ايران که بعد از ناصر نوآموز و پايان عمر دولت موقت با مديريت هادي طاووسي پوسته نو نينداخته بود از ابتداي سال 1360 رو به تصفيه اعتقادي آورد و به تبع آن عناصر فعال آن سال ها تا ساده ترين اجزاي جامعه فوتبال به تبعيت درآمدند.
مصطفي داوودي رئيس وقت سازمان تربيت بدني سراغ مرداني رفت که نشانه هايي از تحول ارزشي انقلاب را در ظاهر خود داشتند. درگيري هواداران بني صدر و شهيد رجايي )عناصر حزب الله( در روز 14 اسفند 59، شکاف بين عناصر متحول شده و سايرين را بيشتر کرد. حسين آبشناسان رئيس جديد فدراسيون از اهالي فوتبال و بازيکن سابق تيم شعاع تهران بود. يک مهره مذهبي در کلاس مربيگري دتمار کرامر را گذرانده و برادر شهيد سرلشگر آبشناسان بود. مدير جديد براي استفاده از سرمربي جديد به چهره هايي که اسناد و عکس هايشان در اين دوره گواهي سلامت ارزشي آنها را صادر نمي کرد روي نياورد و به جاي ياوري، مهاجراني، اصغر شرفي، رنجبر و... پرويز ابوطالب فرزند حجت الاسلام ابوطالب را به سمت سرمربي تيم ملي انتخاب کرد. ابوطالب بازيکن سابق ديهيم، تاج، راه آهن و موسس تيم معروف بوتان بود. پرويز ابوطالب در سال هاي 49 تا 51 سرمربي تيم ملي جوانان فوتبال کشورمان هم بود اما وجاهت حرفه يي او در اين دوران به تبع وجاهت ارزشي او برايش شکل گرفته بود. اولين حکمي که ابوطالب از سازمان تربيت بدني گرفت، اين بود: حميد درخشان، عبدالعلي چنگيز، حميد عليدوستي، حميد فرزام نيا و حبيب خبيري نبايد براي تيم ملي بازي کنند. ابوطالب سراغ مسوولان وقت رفت و علت را پرسيد. جواب آبشناسان عجيب بود: درخشان به خاطر اتومبيل بي ام و آلبالويي رنگ، عليدوستي به خاطر گيتاري که شب ها در منزل مي زند، فرزام نيا به خاطر موهاي بلند و صافش که هنگام دويدن تکان مي خورد و چنگيز به خاطر ريش پروفسوري از همراهي با تيم ملي محروم هستند.
بعدها که شهيد بهشتي بزرگوار اين محروميت را ديدند، با خنده گفتند: ما که در آلمان بي ام و سوار مي شديم هم بايد محروم مي شديم،
- - -
بازي هاي آسيايي 1982 در سال 61 برگزار شد و تيم ملي از جمع ياران ثابت جام جهاني 1978 حتي يک نفر را هم نداشت. ابوطالب نتوانست در پايان بر سر حضور اين پنج نفر حريف سازمان شود و از مسووليت خود کنار رفت اما بشنويد از بلايي که بر سر تيم ملي فوتبال در بازي هاي آسيايي 1982 دهلي نو آمد. در آن تيم، حميد درخشان به خاطر نزديکي با دادکان و وجاهتي که دادکان در مناسبات اجتماعي آن زمان جامعه داشت، تعهد کرد که مسائل اخلاقي را رعايت کند و به تيم ملي برگردد.
اما فرزام نيا، عليدوستي و چنگيز چوب مو و ريش و گيتار خود را خوردند و به تيم ملي دعوت نشدند. فقط اين سه نفر نبودند که چوب تفکرات مسوولان وقت سازمان را خوردند بلکه دو گروه ديگر دقيقاً به دليل چنين تفکراتي از تيم ملي دور ماندند. گروه اول کساني بودند که در خارج از ايران بازي مي کردند. اين در حالي بود که بسياري از آنها در اوج آمادگي و سلامت جسماني بودند. نظري و حسن روشن 27سال و قاسمپور، برزگري و حسين فرکي 26 سال داشتند. مسوولان وقت عنوان داشتند که اين نفرات در اوج جنگ کشور را تنها گذاشته و رفته و مجازاتشان اين است که به تيم ملي دعوت نشوند. شايد اگر آن روز آنها مي فهميدند که آدم هايي چون ابراهيم قاسمپور بايد خرج زندگي 40، 50 نفر از افراد جنگ زده فاميل خود را که در آبادان همه چيز خود را باخته بودند بدهد از ادعاي خود صرف نظر مي کردند. گروه ديگر هم مرداني بودند که بيشتر از 27 سال سن داشتند. پروين، حجازي، نصرالله عبداللهي و... اين نفرات بودند.
تيم ملي در سال 61 بدون حضور 70 درصد از ستارگان خود به دهلي نو رفت. شايد غايبان مي توانستند تيم ملي اصلي حاضر در دهلي نو را شکست دهند اما در آن سال ها با اينگونه خودمان را به دست خودمان خلع سلاح کرديم.
Comment