Announcement

Collapse
No announcement yet.

: * ستارههای خاموش *

Collapse
X
 
  • Filter
  • Time
  • Show
Clear All
new posts

    : * ستارههای خاموش *

    From Parsfootball from Khabarkhoon.

    Disturbing End note.




    تمام یعنی
    یک ستاره افتاد و خاک شد.
    تمام یعنی یک زندگی تباه شد؛
    یعنی یک ستاره خاموش شد!!


    رضا سالار | خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام
    وقتی دفتر خاطرات بازیکنان فوتبال ایران را مرور کنی ،به ستارگانی بر میخوری که در دوره خود ،درخشندگی آنان به حدی بود، که میدان فوتبال جولانگاهی بی*بدیل برای*شان بود. بازیکنانی که اگر هنوز در میدان بودند ،بی شک جایگاهی فراتر از آنچه که دارند می*توانستند داشته باشند. اما مهمترین ویژگی آنان این است که پس پایان دوران بازیگری خود ،افولی تلخ داشتند. ستارگانی که خاموش شدند و نامشان حسرتی بر دل آنان است که نامشان و بازیشان را در خاطر دارند. لیست این بازیکنان ،متاسفانه طولانی ست و از برخی از آنان ،امروز ،هیچ اثری نیست.افسوسی تلخ ...

    1-مجتبی محرمی:

    مدافعی که منبع شور و هیجان ِ غیرقابل کنترل بود. بهترین دفاع چپی که راست پا بود. کسی که میزان سنجش تمام مدافعان چپ پس از خود است و خنده معروفش پس از خراب کردن پنالتی در سال 96 و بازی رده بندی جام ملت های اسیا ،هنوز در خاطره هاست. و جالب اینکه کسی ان خنده را تعبیر بی غیرتی نکرد. خنده ای از سر تعجب که تلخند بود.
    مجتبی محرمی ،از کنار نقل ونباتی که پروین در بین دو نیمه به بازیکنان میگفت ،با خنده کنار می آمد.
    کسی که میگویند بارها ،علی پروین واسطه شد تا از شری که به پا کرده بود جان سالم در ببرد. مجتبی محرمی ،که با امیر قلعه توعی چنان وسط میدان به هم افتادند که کسی باور نمی کرد آنها روزی در شاهین باهم بازی می کردند وهم محل بودند. سه سال محرومیت ،جزای او پس از ان درگیری معروف ،برابر صد هزار تماشاگر و میلیون ها بیننده شد. مجتبی محرمی که بزرگترین خلاف خود را موی بلندش میداند واینکه برایش تا دلت بخواهد پاپوش ساخته اند.

    مجتبی محرمی که در میانه میدان ،پس از خطای داور عرب ،چنان حرکتی کرد که حتی تعریف آن منشوری ست.وقتی که پشت خود را به داور کرد و بازیکنان مانده بودند که با کدام زبان با داور حرف میزند که همه دنیا فهمیدند. مجتبی محرمی که شرط بندی او با عابدزاده تنها در خاطره شفاهی تماشاگران ضلع مشرف به دروازه استقلال در باقی مانده. شرط بندی منشوری که 5 هزار تومان نقدی دریافت کرد.
    کسی که با آهنگ (همه رفتند کسی دور و برم نیست) پای بساط نشست و هی نشست و هی نشست.... تا زغالش خاکستر شد! 27 سالگی سن اوج فوتبالیست هاست.اما برای مجتبی آغاز تباهی شد.البته رفقای خوب هم بی تاثیر نبودند.


    مجتبی محرمی که کل پول جامانده از فوتبالش ،صد متر آپارتمان بود؛ آن را هم فروخت و داد زن ودخترش تا بروند انگلیس ،که حالا دخترش آرینا در مدرسه ژیمناستیک "ساتون" انگلیس حضور داشته باشد. عکس دونفره آنها جزو خاطرات خوش پدر است، والبته جزو شاگردان خوب و ممتاز این مدرسه مطرح ژیمناستیک به حساب می آید. دخترک شاید از پدرش یاد گرفته چقدر تلاش کند و چگونه مسیر موفقیت را درست طی کند.

    مجتبی محرمی که وقتی دایی از بانک تجارت 2 میلیون گرفت به او پیشنهاد 6 میلیونی دادند ونرفت که نرفت! مجتبی محرمی که در تمام سال های حضور در پرسپولیس ،محبوب سکو ها بود و وقتی خداحافظی کرد ،انگار آب شده و به زمین رفته. وقتی پیدایش شد که چهره اش تکیده تر از ان بود که بشود حدس زد. خسته و چروک...از اتفاقاتی که بر او افتاده بود.و جالب اینکه بی هراس از حرف مردم ،آشکار از مسیری گفت که رفته و اینک پشیمان است. آمده که درست شود.

    اما انگار دیر شده بود. وقتی از خاطراتش میگوید ،حسرتی در نهان چهره اش پیداست ،که کسی نمیتواند افسوس خود را گم کند.همه دست به کمکش بردند ،اما نمیشد انگار... بار ها بستری شد و هر بار وعده داد که خوب میشود.انگار دلش نمی آمد دل مردم را غمگین کند. امروز از مجتبی محرمی حسرتی به جا مانده ،که چگونه میشود اینگونه کمر به تباهی خود بست...


    2-جعفر مختاری فر

    علی رضا منصوریان در توصیف جعفر مختاری فر میگوید که او یکی از تکنیکی ترین بازیکنان تاریخ باشگاه استقلال است. سال 62 که پورحیدری سرمربی باشگاه استقلال بود ،مختاریفر را از باشگاه دارایی به استقلال اورد و مراحل موفقیبت را مداوم طی کرد. بازیکنی که 50 بازی ملی داشت ودر سال های 67 و68 به کاپیتانی استقلال رسید. مهمترین گلش در استقلال را در دربی سال 67 به پرسپولیس زد تا نتیجه مساوی شود.اما سال 68 در تیم ملی دچار مصدومیت سختی از ناحیه زانو شد ومدت ها از میادین دورماند. اما به بازی های جام باشگاه های اسیا در سال 70 رسید وبا استقلال قهرمانی اسیا را تجربه کرد.

    اما این همه ی حکایت جعفر قصه ما نیست. چرا که در سه سال آخر بازیگری خود به نوشهر رفت وبرای شموشک نوشهر بازی کرد. در آنجا حواشی زندگی شخصی اش اغازی برای تباهی شد. در همان سال ها شایعه شد شرکت ساختمانیاش در نوشهر ورشکسته شده و دچار مشکلاتی عدیده است که مختاریفر هیچ زمان علاقه ای به رمز گشایی این مسایل نداشته. اگر چه در برنامه معروف نود که برای بازیکنان درگیر اعتیاد تهیه شد ،مصاحبه کرد.اما بعدا درخواست کرد که مصاحبه اش پخش نشود ،چرا که معتاد نبوده. هرچند حواشی مختاریفر چنان سنگین است که زندگی آرام او در کرج چیزی از آن کم نمی کند.

    در سال 90 صحبتی پیرامون سرپرستی مختاریفر برای تیم جوانان استقلال شد ،اما کسی نفهمید کی آمد وکی رفت. اگر چه همیشه خودش را استقلالی میداند ،اما حوصله گلایه از میدان استقلال را هم ندارد.شماره 18 محبوب استقلالی ها ،در بازی با سائوپولو برزیل در سال 84 در کنار سرخاب به صورت نمادین و در سن 47 سالگی از فوتبال خداحافظی کرد.همه این سال ها حواشی مربوط به او در اذهان بوده و دهن به دهن گذشته.اما چنان از فوتبال دوری کرده که هیج کجا نمی شود پیدایش کرد.

    شنیده ها در مورد سال های گذشته جعفر مختاریفر چنان سنگین است که حتی نمیشود اشاره کرد. اما این روز ها مثل اینکه در کرج ،نان خود را در می آورد و کاری به کار کسی ندارد!!


    3-شاهین بیانی:


    وقتی برنامه نود ،شاهین فوتبال استقلال وایران را ،در حال خود ویرانگری اعتراف نشان داد،غول زیبای استقلال ،جوان رعنا و خوشتیپ استقلال ،با آن موهای لخت و افشان ،چنان فرو ریخت که هنوز درد به دل ها مانده. شاهینی که با خاطرات تلخ وشیرین در اذهان مانده. با گلی که درون دروازه تیم ملی ایران زد وایران را به رده بندی جام ملت ها فرستاد.
    بازیکنی که در ویکی پدیا او نوشته شده: برادر شاهرخ بیانی . اما همه میدانند که این دو، سال هاست رابطه خوبی ندارند و انگار نه انگار که برادرند.

    اختلافی که باعث دوری چندین ساله شاهین از جمع خانواده اش شد و به قول شاهرخ ،هیچ کس رد و خبری از شاهین نداشته. اما چندی پیش این دو برادر در تمرین استقلال اختلاف 20 ساله خود را به ظاهر کنار گذاشتند و کمی بهتر از گذشته با هم برخورد داشتند. شاهین فوتیال ایران با اعتراف خود ،برگ جدید در دفتر فوتبالیست های معتاد باز کرد. بازیکنی که دلش می خواست پس از سال ها که به ایران برگشته ،وارد گود مربیگری شود ،اما انگار کسی به او اعتماد نمی کند. شاهین بیانی به قول امیر حاج رضایی جزو بازیکنانی بود که با فوتبال ،خود درمانی می کرد وپس از دوران بازیگری دچار خلا بزرگی شد که با اعتیاد آن را پر کرد.

    شاهینی که در 16 سالگی به استقلال آمد وتا پایان دوران بازیگری خود در این تیم بازی کرد ،همه موفقیت ها را در استقلال کسب کرد که داشتن بازوبند کاپیتانی قهرمانی آسیا را میتوان مهمترین انها عنوان کرد.12 سال بازی در تیم ملی و70 بازی ملی ،خاطرات تلخ شاهین را از اذهان دور میکند.اما حسرت اینکه چگونه چنین بازیکنی ،مسیر تباهی را تا هیچ شدن میرود ،بر دل همه باقی مانده.

    4- مهدی فنونی زاده:


    وقتی با آن قد وهیکل در میانه میدان ،چشم ها را به خودت بدوزی ،یعنی تفاوت داری.

    وقتی بازیکنان برای شرکت در شادی گلی که زدی به رویت می پرند و قامت شان تنها به کمر تو می رسد ،یعنی تفاوت داری. وقتی شوت های سرکش ات را از هر جای زمین روانه دروازه حریف کنی و همه منتظر گل باشند ،یعنی تفاوت داری. وقتی برادرت سالها در تیم رقیب بازی کند ،یعنی تفاوت داری. وقتی برابر دوربین های تلویزیونی اعتراف کنی معتاد بودی والان چند روز وچند ساعت است که پاک شده ای ،یعنی تفاوت داری...


    خب حتما تفاوت داری که مهدی فنونی زاده شدی. آن هم درخانواده ای که چهار برادر فوتبالیست بودند و مهدی ومرتضی با مسیری جدا در تیم های ابی وقرمز پایتخت سال ها بازی کردند.مهدی با تیم ملی قهرمان بازی های اسیایی 1990 شد و سال 1991قهرمان باشگاه های اسیا را با استقلال کسب کرد تا در سال 1993 به عنوان سومبهترین بازیکن سال اسیا دست پیدا کند.اما اوج و فرودش در یک دهه چنان بلایی سرش آورد که در ذهن امروزی ها ،معتادی ترک کرده ست تا ستاره تیم ملی در بازی با عربستان ،در مقدماتی جام جهانی 1994 که با دو شوت سرکش ،یک نفره عربستان را تحقیر کند.

    وقتی در سال 1377 فوتبال را کنار گذاشت ،فکرش را نمی کرد که چه تباهی را آغاز خواهد کرد. وقتی پس از خداحافظی از فوتبال با لباس پاس ،به تولیدی دوستش رفت تا کسب وکاری راه اندازی کند ،فکر نمیکرد با دیدن بساط دود و منقل ،مسیر زندگی اش عوض شود... وشد!

    سال 1380 بود و دام بلا 8 سال پای او را بست.8 سال سیاهی که فنونی زاده به اعتراف خودش ،بزرگ شدن دخترش را ندید...این حکایت مردی ست که متفاوت بود..در قد ...در هیکل و در اعتراف خود ویرانگر به اعتیاد...!!


    5-کریم باوی:


    کریم باوی بازیکنی که دو ترکش در بدنش داشت و باز هم روی سر همه هد زد.

    مهاجمی که از آبادان آمد و تنها در شاهین وپرسپولیس بازی کرد. کریم ستاره نبود. شهاب بود؛ درخشید و برق زد ورفت. 23 بازی ملی و10 گل اما این روزها کریم باوی را با یک پایی که میلنگد وآن پای دیگرش هم در اعتیاد لنگید می شناسند. کریم باوی را باید پیش قراول خود وبرانگری اعتراف به اعتیاد دانست.

    سال ها پیش ،هفته نامه تماشاگران در مصاحبه ای با او ،درباره اعتبادش صحبت کرد و راز های او افشا شد. اگر چه امیر قلعه نوعی باعث ورودش به فوتبال وشاهین شد ،اما بعد به پرسپولیس علی پروین رفت و بی اینکه پولی بگیرد، در آن تیم توپ زد. و حالا حق دارد پشیمان باشد که اصلا چرا فوتبالیست شدم.

    آنقدر کله شق بود که برای بازی در تیم العربی قطر، به فکر فرار از طریق مرز آبی بیفتد ،اما در اخرین لحظه انگار لو رفت و دستگیر شد. در نهایت شناختنش و آزاد شد ونتوانست به قول خودش ،زندگی اش را با پول عرب ها متحول کند.

    اگر چه شایعه کنار خیابان افتادن وتزریقی شدنش دهان به دهان چرخید ،اما خودش اعتراف کرد تنها معتاد بوده وتا این حد به منجلاب نیفتاده. 8 هم در زندگی کریم نقش فراوانی دارد. 8 سال اعتیاد، بلایی سرش آورد که نتوانست کمر راست کند. کسی که از اردوی تیم ملی با سین.قاف فرار کند که به خانه(...!) برود ، درنهایت به اینجا میرسد. وقتی در آن شب کذایی ،با آن بازیکن در خانه مجردی دستگیرشان کردند، بد نامی او آغاز شده بود.

    سال ها بعد اگر چه مصاحبه با تماشاگران را غلط وفریب دوستانش ذکر کرد ،اما آن مصاحبه باعث شد چشم خیلی ها به بازیکنان تباه شده فوتبال باز شود. کسی که لباس مارادونا را در انتهای بازی دوستانه ستارگان خاورمیانه وامریکای جنوبی از تنش در آورد و تا رختکن طوری دوید که کسی آن را نگیرد ،حالا با کمک استیلی و دوستانش یک پای خود را به تیغ جراحی سپرد و آن پای دیگرش را از دام اعتیاد نجات داد.

    6- احمد رضا عابدزاده :


    تیفوسی های فوتبال ایران ،احتمالا از ذکر نام عقاب آسیا در این لیست گلایه خواهند کرد. اما احمد رضا ستاره ای ست در این قد وقامت که حاشیه های زندگی از راه به درش کرد. و اینگونه در ذهن همه باقی خواهد ماند. ستاره جوان تام اصفهان به استقلال امد و درخشید وبا گلایه وقهر از ابی ها جدا شد و قرمز پوشید.

    هیچ زمان هم پرسپولیسی ها نمی خواهند قبول کنند که بهترین مقام تیمی عقاب شان با لباس آبی است که قهرمان اسیا شد. کسی که با دو انگشت آسیب دیده ،پنالتی ها را در فینال سال 90 برابر کره شمالی گرفت و قهرمان شد. هنوز حسرت بر دل فوتبالیست ها است که اگر در جام جهانی 98 ، در بازی با یوگسلاوی ،به جای نکیسا او درون دورازه بود ،شاید همان سال از گروه صعود می کردیم وحسرتش تا امروز بر دل ها نمی ماند.


    اما همین ستاره بی بدیل فوتبال ایران ،معلوم نیست در آن مهمانی کذایی چه کرد که آثارش تا امروز پا بر جاست. کسی که امروز افعال را جابه جا میگوید و زمان را فراموش می کند. کسی که می*توانست با آن هوش ذاتی خود ،ماندگارتر از این باشد. اما آن شب تلخ ،رد پایش را تا امروز در زندگی او گذاشته. امیر، پسرش راه پدر را ادامه داده اما میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است. حالا هر روز به اعتبار نامش در جایی است. از استیل آذین بگیر تا پرسپولیس و تمرین دختران دروازبان امریکایی اما چه کسی*ست که بگوید در آن شب لعنتی چه بلایی سر عقاب اسیا آمد؟؟

    7- مجاهد خذیراوی:


    نه..! نام این پسر را نیاور که دل را خون می کند... نگو که بلاژویچ چنان چشمش این پسر را گرقته بود که از همه یادش رفت. نگو که این پسر میتوانست جای ساوبولا آرژانتینی در بارسلون بازی کند. نگو که ویه رای برزیلی گفته بود این پسر "به به تو" ایران است. نگو که این پسر چه بلایی سر خودش اورد. اما مگر او اولین بازیکنی بود که خطا میکرد؟مگر آخرین آن است؟

    اما اتفاق زندگی او در روزهایی بود که باید جلو بعضی ها را می گرفتند و قرعه به نام مجاهد افتاد. پسر سیه چرده ای که به استقلال آمد و یک شبه ره صد ساله را ربود. ان شب در جشن تولدی که ستاره جوان دعوت بود ،انگار باید یکی از اوج به زیر می افتاد. کسی که دو گل با لباس صنعت نفت به استقلال زد و به براری (مدیر عامل وقت صنعت نفت) گفت یا به استقلال می روم وبا در همین صنعت نفت می مانم.و به جواب پرسپولیسی ها نه گفت و نرفت.

    اینجا سال 77 است که عابدینی دست روی هر بازیکنی می گذاشت نه نمی شنید اما مجاهد گفت نه و آبی پوش شد. با کاپشن آبی به دفتر پرسپولیسی ها رفت که بگوید نمی خواهم قرمر بپوشم و حالا این حرف ها ،تنها 15 سال بعد ،به قصه مادر بزرگ ها شبیه است که کسی در فوتبال امروز ایران اینقدر تعصب داشته باشد.


    پسری که پدرش بعد از 3 گل ایمون زاید به استقلال سکته کرد و مرد.! اگر روزی که بین ساویولا و او ،بارسایی ها او را انتخاب کردند ،در قرار داد ذکر نمی شد که برای استقلال در جام باشگاه های آسیا بازی کند ،امروز اینجا نبود. مصدومیت در بازی با تراکتور و جدایی 9 ماهه از فوتبال و تمام. تمام یعنی یک ستاره افتاد و خاک شد. تمام یعنی یک زندگی تباه شد؛ یعنی یک ستاره خاموش شد!!


    *

    تکمله:
    این لیست، شامل بازیکنان دیگری هم می شد.
    آنان که مسیر را به هر دلیلی اشتباه رفتند و حالا حسرتی بر دل خود و دوستانشان هستند. اما مگر این مسیر ،برای فوتبالیست های امروزی درس می شود..
    . همین چندی پیش ابراهیم افشار در یادداشتی، زندگی ستاره امروز فوتبال را نوشت که چگونه در مسیر تباهی ست و چه زود دیدیم که نام این بازیکن باحواشی تیم امید و قلیان چگونه ورد زبان ها شد. آن روز ابراهیم افشار اشارات خودش را کرد. من خواندم و حسرت خوردم. اما شاید آن بازیکن هم خواند باشد (که البته بعید می دانم) و خندید که نه! من فرق دارم با گذشتگان!! تفاوت را در لیست بالا ببین پسر جان! تو از هیچ کدام این ستارگان ،درخشان تر نبودی... مراقب باش!


    *


    #2
    This is a horribly written article.
    The author is trying to say alot without saying it.
    He also slanders Sirous Ghayeghran and Abedzadeh.
    Not to mention he (or she) seems to be an Esteghlali fan.


    A poor author for a very sad topic.

    Comment


      #3
      Originally posted by Nokhodi View Post
      This is a horribly written article.
      The author is trying to say alot without saying it.
      He also slanders Sirous Ghayeghran and Abedzadeh.
      Not to mention he (or she) seems to be an Esteghlali fan.

      A poor author for a very sad topic.


      Dear more serious accusation is in end note when he referred to player involve in Ghelyoon and tie it to same trend

      Comment


        #4
        Originally posted by St_Mark View Post
        Dear more serious accusation is in end note when he referred to player involve in Ghelyoon and tie it to same trend
        Isn't that more of a possibility rather than a reality?
        I highly doubt Sadeghian is involved in drugs. He has a bad attitude but I think he is fortunate in the sense that Daei is above him to smack him around if he flies off the handle.

        Comment


          #5
          Originally posted by Nokhodi View Post
          Isn't that more of a possibility rather than a reality?
          I highly doubt Sadeghian is involved in drugs. He has a bad attitude but I think he is fortunate in the sense that Daei is above him to smack him around if he flies off the handle.

          I don't think he had Payam in mind when he wrote this.
          It's a dangerous unsubstantiated accusation and it is about the other one who abruptly end his TM appearance due to Injury . He played his last IPL game and was in CQ list.
          I have no idea if it's true or nor

          Comment


            #6
            Aw: : * ستارههای خاموش *

            Of course the idea of doping also crosses my mind when a fixed player suddenly steps back ahead of world cup for no reason.

            Comment


              #7
              Most of these guys are 1980s/1990s footballers; back then there was a lot of stress and not many productive things to do in Iran.

              That can explain why there was a fairly high rate of addiction to illicit drugs. I am guessing the situation is much better nowadays.
              sigpic

              http://en.wikipedia.org/wiki/Footbal...he_Asian_Games

              Comment

              Working...
              X