^ my god, wat a pathetic transfer seasoin in 1385!
Announcement
Collapse
No announcement yet.
Esteghlal Fan Thread...
Collapse
X
-
Do you guys know the Kwieke played in Budesliga last season? Guess we don't know how to use some of these foriegn players. SS could have made so much money off him as well."When I see the good in you, you get motivated, feel good about yourself and that creates synergy. It creates an environment where everybody can work better together. I think in the Iranian culture it becomes very ordinary to always see the bad in each other."
Afshin Ghotbi ( Former TM Head Coach)
Nasser Hejazi was the Takhti of our football.
Mohammad Panjali (Former PP and TM Captain)
sigpic
Comment
-
the year he left esteghlal, he went to frankfurt, i dunno if he is still in bundesliga or not.
i used to like the guy even though he missed a lot of chances but he was well built and was young and inexperienced and was trying to settle down in iran and among all the arrogant esteghlal players like akbarpour.
kasra hated him hamash behesh fosh midad bichare
Comment
-
interesting read:
کوروش تشت زر ؛ اين اسم براي خيلي از جوانان عشق فوتبال دهه 70 ايران ، اسمي آشناست. پسر خوش تيپي که براي استقلال بازي مي کرد و سيماي ظاهري اش حتي بر فوتبالش سايه انداخته بود و هر رفتارش برايش کلي حاشيه مي ساخت. حاشيه هايي که خيلي زود فوتبالش را از مسيري عادي خارج کردند و او به پايان راه بازي اش رسيد.
کوروش حالا در آستانه دهه چهارم زندگي اما در کانادا زندگي مي کند. او که تحصيلکرده رشته شيمي است در تورنتو براي خود مجله دنياي ورزش منتشر مي کند و يک پا روزنامه نگار شده. او همزمان به کار فروش موبايل و البته آموزش فوتبال به نوجوانان ايراني و کانادايي به همراه کاپيتان سابق تيم ملي فوتبال يعني نادر ميراحمديان ، مشغول است.
شروع فوتبالم
من فوتبالم را از سال 65 زير نظر اردشير لارودي شروع کردم بعد با انتخاب آقاي محمد صلاحي راهي تيم جوانان استقلال شدم. يادم هست ، سال 67 هم در تيم جوانان کاپيتان بودم و هم در تيم غلامحسين مظلومي براي بزرگسالان بازي مي کردم. البته کم و بيش به من فرصت مي رسيد اما در آن سن و سال ، اينکه تا اين حد برسم برايم افتخار بزرگي بود. اولين بازي ام در تيم بزرگسالان هم سال 67 بود که به جاي پرويز مظلومي وارد زمين شدم. پرويزخان آن موقع مربي ما در تيم جوانان هم بود. در اين دوران در تيم ملي جوانان هم بازي مي کردم و شرايطم خوب بود . يک جورهايي اتيه هاي فوتبال استقلال در آن سال ها بوديم. من تا سال 69 که تيم قهرمان آسيا شد در ليست جوانان و بزرگسالان استقلال بودم البته جايي در تيم قهرمان آسيا نداشتم اما فرصت بازي در کنار بزرگاني چون بياني ها ، زرينچه ، مطلق ، چنگيز ، مظلومي ، مختاري فر ، هاشمي مقدم و... را داشتم که بودن در کنارشان براي هر کسي مثل يک رويا بود.
بازي کنار کاپيتان سيروس
سال 70 بود که کشاورز با توپي پر به فوتلبال ايران آمد . پول زيادي داشتند و مي گفتند براي جذب بازيکنان ، دست به هر خرجي مي زنند. خيلي از بزرگان فوتبال ايران را با وعده زمين و پول هاي ميليوني در تيم شان جمع کردند. از قايقران گرفته تا جواد زرينچه. من هم از اين تيم پيشنهاد مالي مناسبي گرفتم و نتوانستم نه بگويم. اين فرصتي شد تا بتوانم کنار خدابيامرز قايقران ،عليدوستي، انصاري فرد، شاه محمدي . دو سالي در اين تيم بازي کردم و شرايط هم خيلي بد نبود. آن موقع ها اسم من خيلي سر زبان ها بود. حالا به خاطر شرايط ظاهري ام ، هم اسمم بود هم اينکه کلي حاشيه هميشه درباره ام وجود داشت. بازي در کشاورز نکات مهمي داشت.
بازي در دسته 3 براي استقلال
سال 72 بود که برگشتم استقلال . استقلال که سقوط کرد ليگ سه کامران منزوي ، سردبير استقلال جوان به من گفت بايد برگردي به تيم. تيم شرايط بدي داشت. من و زرينچه و قلعه نويي برگشتيم . شاهين هم بود و شاهرخ هم آمد . فکر کنم گلر تيم مان هم حميد بابازاده بود . ما آن فصل با برگشتن همه بچه ها به تيم ، توانستيم قهرمان دسته 3 بشويم و به ليگ آزادگان برگرديم. آن سال اوليايي رفته بود يک مربي روس براي تيم آورد که اسمش بود سکومروخف . بعد از اينکه نتايج تيم ، مناسب شد ، حاجي براي سال بعدش هم که سال 73 بود يک مربي روس آورد به اسم بيلوفسکي. اين مربي اما اصلا موفق نبود خيلي زود کنارش گذاشتند. تيم سپرده شد به عمو نصي( نصرالله عبدالهي ) و بهتاش فريبا. با آمدن اين دو ، تيم ما حسابي همدل شد و توانستيم نتيج خوبي بگيريم. سال 74 هم من هنوز در استقلال بودم اما در پايان سال 74 ، رفتم سايپا دو فصل در اين تيم بازي کردم و يک فصلش آقاي گل ليگ دو هم شدم. از آنجا هم رفتم کشاورز که امير قلعه نويي هدايتش را در دست گرفته بود. يک فصل هم در سال 79 رفتم به تيم برق تهران. در سال 80 که ازدواج کردم ، فوتبالم را هم تمام کردم و آمدم کانادا.
گناهم خوش تيپي بود
من در دهه اي بازي مي کردم که سخت گيري ها خيلي بيشتر از الان بود. در اواخر دهه 60 و 70 ، بازيکنان بزرگي در فوتبال ايران بازي مي کردند و خيلي بها دادن به بازيکنان جوان باب نبود. من هم مشکلم اين بود که قيافه ام خوب بود. اينکه بازيکن جواني بخواهد خوب بپوشد و خوش تيپ هم باشد ، حسابي شرايط را سخت مي کرد. من در همان شرايط کاپيتان تيم ملي جوانان شدم ، در تيم ملي اميد بازي کردم و حتي به تيم بزرگسالان هم دعوت شدم. من دانشجو هم بودم ، چيزي که در آن سال ها کمتر اتفاق افتاد. آن وقت ها مدام کارم گير فدراسيون بود و بايد پاسخگوي مسائلي مي شدم که اصلا ارتباطي به من نداشت. مي گفتند چرا پوسترت را چاپ مي کنند ، چرا روي قندان و جاسيگاري عکس هايت را چاپ مي کنند و اصلا چرا همه مي گويند خوش تيپ هستي. من جوان بودم و دوست داشتم تا کمي به ظاهرم برسم اما انگار اين کارم جرم بود. تازه به من چه ارتباطي داشت اگر پوسترم را چاپ مي کردند؟ مگر پولش توي جيب من مي رفت؟
يک سري سودجو اين کارها را مي کردند و دودش مي رفت توي چشم من.
خوش تيپي و ظهور علي منصور ، فوتبالم را تمام کرد
دو مسئله مهم در افول فوتبالم در استقلال نقش داشت. يکي همين مسئله حاشيه هايي بود که به بهانه ظاهرم برايم ايجاد شده بود و ديگري ظهور يک بازيکن خوب در پستي که بازي مي کردم ؛ عليرضا منصوريان. علي دوست صميمي ام بود که در تيم ملي جوانان با هم ، همبازي بوديم.يادم هست من فيکس بازي مي کردم و او يا ذخيره مي شد يا خط مي خورد. خودش مي گفت باورم نمي شود بتوانم به تو برسم اما به يکباره عليرضا اوج گرفت و من را جا گذاشت. انصافا سال 74 که به استقلال آمد ، خيلي خوب بازي کرد. او پشت کار زيادي نشان داد و توانست فيکس شود. يادم هست اضافه تر از همه ما تمرين مي کرد . يادم هست آن اوايل ما با هم بازي مي کرديم. امير ، منصوريان را از پارس خودرو به استقلال آورد. امير به خاطر اتفاقات داربي سال 73 ، 8 هفته از ليگ 74 را محروم بود براي همين رفت علي منصور را به تيم آورد. من ، علي منصور و پرورش خواه ، خط هافبک تيم را در آن هفته ها تشکيل مي داديم. بعد از آن وقتي امير برگشت ، من کم کم رفتم روي نيمکت و در آخر فصل هم از استقلال به سايپا رفتم. اين قدر شايعه دورم زياد بود که روي کارم اثر مي گذاشت. همه باورشان شده بود که کوروش به فکر فوتبال نيست درحالي که من هيچ کاري هم نمي کردم.
مد شده بود هر روز بگويند کوروش رفته پارتي!
يادم هست با ذوب آهن بازي داشتيم و من در اوج آمادگي بودم . بايد بازي مي کردم. يعني تمام هفته در ترکيب اصلي تمرين کردم اما روز بازي ماندم بيرون بدون اينکه توججيهي براي اين کار باشد. چند هفته بعد از آن فهميدم ، به منصورخان پورحيدري گفته بودند ، شب قبل از بازي کوروش را در پارتي ديدند. درحالي که اين خبر کذب محض بود. وقتي به شهرت مي رسي دورت خيلي ها مي آيند. خيلي هايي که فکر مي کني دوستانت هستند اما نابودت مي کنند. همين مگسان دور شيريني بودند خيلي ضربه به زندگي ام لطمه زدند. مسائل خصوصي من را يک کلاغ 40 کلاغ مي کردند ، درحالي که واقعا آن شکلي که درباره ام مي گفتند نبودم. خسته شدم بس که بايد سر همين حرف هاي خاله زنکي به جاهاي مختلف مي رفتم و جواب پس مي دادم.
پزشکي قبول شدم اما به عشق فوتبال نرفتم
آن سال ها درس خواندن يک مقدار سخت بود. فوتباليست ها خيلي اهميت نمي دادند. من حتي پزشکي قبول شدم. پزشکي يزد هم قبول شدم اما تيم جوانان بودم و عشق فوتبال. آن موقع پدر مادرم مي گفتند برو پزشک شو ولي آمدم فوتبال و شيمي را خواندم ديگر. اينجا هم به شاگردانم مي گويم از همه چي مهمتر درس است. درس است که باعث تفاوت يک نفر با هم سالانش مي شود. الان دايي يا محمد تقوي را ببينيد.
نسل سوخته
بازيکنان دهه 60 و اوايل 70 ، بازيکنان دوران طلايي فوتبال ايران بودند که مظلوم واقع شدند. اگر بخواهيم اسم بياوريم بازيکناني مثل قايقران مجتبي محرمي يا خيلي هاي ديگر اگر الان بازي مي کردند بايد در در بهترين تيم هاي اروپا بازي مي کردند. آن زمان اما نه پولي بود و نه فرصتي براي پيشرفت. يادم هستمدير وقت استقلال يعني حاجي اوليايي به جواد زرينچه که کاپيتان دوم تيم بود مي گفت اين 200 هزار تومان را بگير و حقوق بچه ها را بده که سهم هر کدام مان مي شد نهايتا 5 هزار تومان!
الان پول هاي بي حساب و کتابي در فوتبال که هيچ خروجي هم ندارد. اين دلال بازي ها فوتبال مان را به بيراهه برده است. اگر اين دهه را با دهه قبل مقايسه کنيم مي بينيم ، پسرفت داريم. قبلا در هر سال در ليگ مان 30 يا 40 ستاره داشتيم اما الان فقط ستاره هاي کاغذي داريم که مطبوعات بادشان مي کنند . شايد 5 ستاره واقعي هم در ليگ مان نداشته باشيم.
علي اکبريان
متاسفانه خبر مشکلي که براي علي اکبريان پيش آمده را شنيدم. تمام اخبارش را هم دنبال مي کنم. من يکسالي در کنارش بودم. علي شرايط سختي براي زندگي داشت. او در محله فقير نشيني زندگي مي کرد و دوستان ناباب زيادي دورش بودند. مشاوران خوبي براي پيشرفت فوتبالش نداشت و فکر مي کنم همين ها فوتبالش را به بيراهه کشاند. همان موقع هم مي شد فهميد ادامه اين مسير ، بن بست است . ما دوست هاي خوبي بوديم اما متاسفانه آن مشکلات محيطي ،خيلي زود مسير زندگي اش را عوض کرد. فقط اميدوارم که ترتيبي داده شود که بتواند به آغوش خانواده اش برگردد.
I was an atheist until I realized I am GOD.
Comment
-
Originally posted by Ali Chicago View PostDo you guys know the Kwieke played in Budesliga last season? Guess we don't know how to use some of these foriegn players. SS could have made so much money off him as well.
Originally posted by yashar_fasihnia View Postthe year he left esteghlal, he went to frankfurt, i dunno if he is still in bundesliga or not.
i used to like the guy even though he missed a lot of chances but he was well built and was young and inexperienced and was trying to settle down in iran and among all the arrogant esteghlal players like akbarpour.
kasra hated him hamash behesh fosh midad bichare
Last edited by OsaBlue; 07-02-2011, 06:44 AM.
Comment
-
Amir Hossein Sadeghi farewell letter to ESTEGHLAL fans:
متن نامه صادقی به شرح ذیل است:
حالا دیگر 10 سالی می شود که نه به عنوان عضو کوچکی از خانواده بزرگ استقلال بلکه به عنوان یک هوادار عاشقانه در کنار تیم محبوبم هستم و در این سالها خاطرات فراموش نشدنی زیادی برایم در کنار هواداران رقم خورده است.
نمی دانم چه می شود گفت در وصف این هواداران؟ آنها که در هر شرایطی در کنار ما بودند و لحظه ای عشقشان را دریغ نکردند.
در این 10 سال روزهای فراموش نشدنی بسیار بودند؛ از روزی که نخستین بار با لباس آبی مقابل سپاهان در اصفهان به میدان رفتم تا روز بی نهایت تلخی که در دربی گل زدم. قهرمانی در لیگ برتر، جام حذفی و..... بی شک شیرین ترین خاطرات زندگی من است؛ موفقیت هایی که در آنها کمترین سهم را داشتم.
دست سرنوشت اما گویا برایم چنین رقم زده است. از پدر بزرگوارم حاجی فتح الله زاده آموخته ام که روزگار همیشه به دل من رفتار نمی کند و چنین است که با قلبی آکنده از اندوه و به ناچار پیراهن آبی را موقتا از تن در آورم اما کیست که نداند که آبی تا ابد یگانه رنگ قلبم خواهد بود؟
در این میان تنها نکته ای که اندکی بار اندوه را برایم سبک می کند این است که این فرصت را دارم تا بار دیگر شاگرد امیر قلعه نویی باشم. مردی که سالهای قبل در استقلال چون برادری بزرگتر و دلسوز، الفبای فوتبال را در گوشم زمزمه کرد و متأسفم که در روزهای درخشان و خاطره انگیز قهرمانی عملا با بی مهری از خانه اش دور شد.
امید دارم این جدایی طولانی نشود و استقلال روزی با درایت حاجی و مربیگری امیر ستاره سوم را روی سینه اش حک کند.
جای ناصرخان عزیز سبز، هوادار استقلال پاینده.
امیر حسین صادقی
I was an atheist until I realized I am GOD.
Comment
-
Mojdehi pissed at some players:
عباس مژدهی پیشکسوت باشگاه استقلال گفت: این روزها وقتی مصاحبه برخی از بازیکنان که به تعبیر من ستاره کاغذی هستند را می*خوانم فقط تأسف می*خورم. حیرت*زده می*شوم وقتی برخی از مصاحبه*ها را می*خوانم که بعضی مهارت خود را به مزایده می*گذارند و برای*شان هیچ*چیز جز پول ارزش و اعتبار ندارد!
وی ادامه داد: اخیرا هم دیدم یکی، دو بازیکن پس از قرارداد یا حتی قول و قرار با استقلال از جای دیگر سردرآوردند! این بازیکنان به خاطر تفکر ضعیفی که دارند، گمان می*کنند فوتبال همین چند سال و چند میلیون*هایی است که می*گیرند. در آینده وقتی با فرزندشان قدم می*زنند مردم نمی*گویند پدرت فلان قدر پول و ثروت دارد بلکه به احترام پیراهن استقلال به شما احترام خواهند گذاشت. واقعیت به همین روشنی است و همه*چیز پول و مادیات نیست. پیراهن استقلال به اندازه چند قرارداد ارزش دارد؟ ما که عمرمان را در این فوتبال گذاشته*ایم به آن واقف هستیم. امیدوارم در این فقر دانایی، بازیکنان جوان و آینده*دار بهترین تصمیم را برای آینده خود بگیرند و همه**چیز را به پول نفروشند.
I was an atheist until I realized I am GOD.
Comment
-
sad to see, dr nowruzi left esteghlal after 15 years because he doesnt find the conditions for work favorable anymoer
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9004260140
پس از 15 سال
امين نوروزي از استقلال جدا شد
خبرگزاري فارس: رئيس كميته پزشكي باشگاه استقلال پس از 15 سال، از اين تيم جدا شد.
به گزارش خبرگزاري فارس، دكتر امين نوروزي كه از اواخر سال 75 در استقلال حضور داشت روز گذشته به دليل مناسب نبودن شرايط براي ادامه همكاري از جمع آبي*پوشان جدا شد.
وي به عنوان رئيس كميته پزشكي باشگاه استقلال فعاليت مي*كرد و هم*اكنون نيز به عنوان رئيس كميته توانبخشي فدراسيون پزشكي ورزشي مشغول فعاليت است.
با جدايي نوروزي ساير اعضاي كادر پزشكي استقلال هم از اين تيم جدا شدند.
منصور پورحيدري سرپرست تيم استقلال در اين باره به فارس گفت: نوروزي سال*ها زحمات زيادي براي استقلال كشيده و توانمندي*هاي زيادي دارد و اگر چه او از جمع ما جدا شده اما دلش با استقلال است.
Comment
-
ESTEGHLAL 7 - 0 Naftoon
بازي دوستانه تيم استقلال با نفتون که از ساعت 18:20 در زمين شماره 3 آزادي آغاز شده بود با نتيجه 7 بر صفر به سود آبي پوشان به پايان رسيد.
گل هاي استقلال در نيمه اول را علي حمودي (2 گل)، چورچيچ بازيکن کروات که چند روزي است در تمرينات اين تيم شرکت مي کند، شريفات، اميرآبادي و در نيمه دوم مجتبي جباري، مهدي اميرآبادي به ثمر رساندند.
* شمار هواداران استقلال در نيمه دوم به 500 نفر رسيد. آنها شعار " فتح الله، هنکه، مظلومي استقلال واقعي " را سر مي دادند.
* علي نظري جويباري و منصور پورحيدري هم حضور داشتند.
* استقلال در نيمه دوم بازي را با تغيير شروع کرد. به جاي جواد شيرزاد، چورچيچ و توحيد غلامي که در نيمه اول بازي مي کردند، آرش برهاني، مجتبي جباري و مجتبي مجبوب مجاز به ميدان رفتند.
I was an atheist until I realized I am GOD.
Comment
-
lol...omranzadeh got injrued today. now we have only 1 CB
apparently henke is advicing mazloomi to get an algerian defender from bundesliga??
also rahmati & aghili have suggested ex-sepahan defender azizadeh to esteghlal. azizzadeh used to play in sepahan (sometimes as RB) before he went to some other teams and finally 1st division azadegan league if im not mistaken i think i vaguely remember him, he was a bit bald , decent defender. nothing great, but at the moment, we are desperate!
also im not so keen on getting zandi. he has openly declared he is perspolisi, and he is old now and loses his temper very fast. i doubt he is very fast or even fit anymore at this age and after being a substitute at estil azin.
i prefer hawar ove zandi and walid ali but it seems we have to settle with either walid ali or zandi, probably walid ali.Last edited by yashar_fasihnia; 07-20-2011, 07:57 AM.
Comment
footer ad
Collapse
Comment