A good comparison of GN & Ebrahimzadeh
10 تفاوت امیر و منصور،یادداشت ویژه: قلعه نویی در اوایل بهار هنگ می کند برای ابراهیم زاده این مهم است که بازیکنی که در بهترین شرایط قرار دارد و انگیزه اش از جنگیدن او در تمرینات هویداست بازی کند، به همین دلیل بود که ایگور تا زمانی که به استاندارد خودش دست نیافت یک نیمکت نشین صرف بود 1)شاید این موضوع اصلی ترین تفاوت ابراهیم زاده و قلعه نویی باشد. تیم امیر تنها بدون عماد رضا به یک تیم کاملاً معمولی تبدیل شده ولی ذوب آهن اجازه نمی دهد غیبت لیدر اصلی تیمش یعنی محمد صلصالی اصلاً به چشم آید. تصور همگان بر این بود که ذوب آهن در دیدار با بنیادکار از پاشنه آشیلی به نام عدم حضور صلصالی ضربه می خورد ولی ابراهیم زاده این مشکل را از یک خط جلوتر حل کرد و اصلاً اجازه نداد بنیادکار با گرفتن کمربند میانی تیمش، خط دفاعی که کاپیتانش را مصدوم می دید تحت فشار قرار دهد. قبل از بازی ذوب آهن مقابل بنیادکار به این فکر می کردم که عدم حضور صلصالی توجیه خوبی است که ابراهیم زاده می تواند در صورت نتیجه نگرفتن مقابل بنیادکار به آن اشاره کند، اما اصولاً ابراهیم زاده مرد توجیه نیست. او معتقد است باید در هر شرایطی نتیجه بگیرد. در صورتی که قلعه نویی بعد از بازی مقابل الشباب می گوید: آن روزی که می گفتم یک مهاجم دیگر می خواستیم تا در آسیا موفق باشیم، کسی گوش نکرد، یا بعد از شکست مقابل پاختاکور داوری را مورد خطاب قرار می دهد، در طرف مقابل ابراهیم زاده که با قرار گرفتن تیمش در گروه مرگ توجیه خوبی برای صعود نکردن داشت، در مصاحبه ای گفت: می خواهیم در گروه مرگ زندگی کنیم و از الان هدفمان جام باشگاههای جهان است و در عمل نشان می دهد واقعاً دنبال توجیه کردن نیست.
2) قلعه نویی اکنون هفته هاست تیمش در حسرت گذر کردن از تعداد 5، 6 پاس سالم و رو به جلو می سوزد اما تیم ابراهیم زاده چنان فوتبال شناوری را مقابل بنیادکار به نمایش می گذارد که اسکولاری در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی آنها را با تیمهای لیگ برتر انگلیس مقایسه می کند. 3) تیم ابراهیم زاده می داند برای بردن باید گل برد را به ثمر برساند. دقیقه اش خیلی مهم نیست. از یک تا نود، فرصت هست و تیم ذوب آهن زهرش را در زمانی که فرصت خوبی پیش بیاید می پاشد، اما سپاهان قلعه نویی کافی است تا دقیقه 30، 40 گل نزند آن موقع می شود ورزشگاه را ترک کرد و مطئمن بود سپاهان تا دقیقه 90 هنر گلزنی ندارد. مشخص نبود اگر در دقیقه 1 دیدار سپاهان مقابل شاهین، ابراهیم توره برای تیمش گل نمی زد سرنوشت تک دیداری که سپاهان در هفته های اخیر پیروز شده به کجا کشیده می شد. 4) شاگردان ابراهیم زاده همگی در بهترین شرایط خود هستند و رشد کیفی آنها به وضوح مشخص است. از شهاب کردان گرفته تا خلعتبری همگی نسبت به فصول قبل رشدی شگفت انگیز داشته اند حال آنکه قلعه نویی اصلاً نمی تواند مدعی باشد ستارگانش را نسبت به فصل پیش ارتقا داده است. مهدی رحمتی همان مهدی رحمتی فصل پیش است، عقیلی هم تفاوتی نکرده و سید جلال و نویدکیا و سایرین هم همانهایی هستند که سابق نیز با 10 درصد پایین و بالا همین کیفیت را ارائه می دادند. متاسفانه باید گفت اتفاقاً در این مقطع فصل همه بازیکنان سپاهان در انجام کارهای تاکتیکی دچار افت شدیدی نیز شده اند که این مشکل بی شک انگشت اشاره به سوی سرمربی دارد، چرا که بازیکنان هیچ یک دچار افت بدنی و کیفیت فردی نشده اند. 5) پاپی، حاتمی و آرماندوسا تعویض های تکراری آقای سرمربی هستند که به خاطر نداریم در یک بازی جریان بازی را عوض کرده باشند، حال آنکه تعویض های ابراهیم زاده در هر مسابقه کاملاً هوشمندانه، جریان ساز و بر اساس اصول تعویض و احساس نیاز برای بالانس تیم صورت می گیرد. صالحی نژاد برای محکم تر کردن کمربند خط میانی، فرهادی برای حفظ قدرت تهاجمی و مسلمان برای استفاده از هوش و قدرت حفظ توپش به منظور کشتن حرفه ای زمان بازی. 6) ابراهیم زاده که هنوز جامی را فدا نکرده و با اینکه نیمکتی با مهره های سپاهان ندارد، توانش را برای موفقیت در سه جام به شکلی بسیار اصولی تقسیم کرده است. در طرف مقابل قلعه نویی و باشگاه سپاهان وقتی در مقابل صبا با انجام یکی دیگر از بازیهای ضعیف هفته های اخیر خود مغلوب می شوند، تلویحاً و به نوعی صراحتاً می گویند جام حذفی را خیلی جدی نگرفته بودیم، اصفهانی ها مطمئناً از این سپاهان بیش از تصاحب یک لیگ برتر تنها انتظار دارند. 7) سه گلی که ذوب آهن به بنیادکار زد با استفاده از سه تاکتیک مختلف بود. سانتر از جناحین، شوت از پشت محوطه جریمه و حرکت های در عمق خلعتبری، حال آنکه سپاهان و حاج صفی این روزها تبدیل شده اند به استقلال و علیزاده زمان قلعه نویی... از دقیقه یک اوت دستی، واقعاً مضحک و تاسف بار است. 8) برای ابراهیم زاده این مهم است که بازیکنی که در بهترین شرایط قرار دارد و انگیزه اش از جنگیدن او در تمرینات هویداست بازی کند، به همین دلیل بود که ایگور تا زمانی که به استاندارد خودش دست نیافت یک نیمکت نشین صرف بود، او این را به سایر بازیکنان هم تفهیم کرده باید برای بازی کردن باید نفر اول پست خود باشند، این در حالی است که در سپاهان توره، در هر شرایطی بازی می کند، حاج صفی از جایگاهش حتی در بدترین شرایط خودش مطئمن است و ... 9) تفاوت آخر هم به تفاوتی مربوط است که برای اصفهانی ها جماعت خیلی با اهمیت است. در بین بازیکنان و کادر فنی ذوب آهن لهجه اصفهانی به شکل غیرقابل اغماضی بر سپاهانی ها می چربد. ذوبی ها شاید به همین خاطر است که در یک روز بارانی ورزشگاهشان را مقابل بنیادکار پر می بینند. هواداران خفته این تیم بعد از نزدیک به یک دهه با تیمشان آشتی کرده اند و این روزها هوادارانی را در استادیوم فولادشهر می بینیم که شاید نزدیک به یک دهه بود به استادیوم نیامده بودند. 10) شاید اگر منصور به جای قلعه نویی بود می توانست به تیمش دیکته کند که هنوز هیچ چیز برای سپاهان تمام نشده، هنوز سه بازی دست نخورده باقی مانده که اگر به صورت مجزا به آنها نگاه شود پیروزی در آنها برای تیمی که اسکلت اصلی تیم ملی را در اختیار دارد، اتفاق غیرممکنی نخواهد بود، اما چنین خواسته ای از امیر بعید است چرا که تجربه نشان داده قلعه نویی معمولاً در اوایل بهار هنگ می کند.
10 تفاوت امیر و منصور،یادداشت ویژه: قلعه نویی در اوایل بهار هنگ می کند برای ابراهیم زاده این مهم است که بازیکنی که در بهترین شرایط قرار دارد و انگیزه اش از جنگیدن او در تمرینات هویداست بازی کند، به همین دلیل بود که ایگور تا زمانی که به استاندارد خودش دست نیافت یک نیمکت نشین صرف بود 1)شاید این موضوع اصلی ترین تفاوت ابراهیم زاده و قلعه نویی باشد. تیم امیر تنها بدون عماد رضا به یک تیم کاملاً معمولی تبدیل شده ولی ذوب آهن اجازه نمی دهد غیبت لیدر اصلی تیمش یعنی محمد صلصالی اصلاً به چشم آید. تصور همگان بر این بود که ذوب آهن در دیدار با بنیادکار از پاشنه آشیلی به نام عدم حضور صلصالی ضربه می خورد ولی ابراهیم زاده این مشکل را از یک خط جلوتر حل کرد و اصلاً اجازه نداد بنیادکار با گرفتن کمربند میانی تیمش، خط دفاعی که کاپیتانش را مصدوم می دید تحت فشار قرار دهد. قبل از بازی ذوب آهن مقابل بنیادکار به این فکر می کردم که عدم حضور صلصالی توجیه خوبی است که ابراهیم زاده می تواند در صورت نتیجه نگرفتن مقابل بنیادکار به آن اشاره کند، اما اصولاً ابراهیم زاده مرد توجیه نیست. او معتقد است باید در هر شرایطی نتیجه بگیرد. در صورتی که قلعه نویی بعد از بازی مقابل الشباب می گوید: آن روزی که می گفتم یک مهاجم دیگر می خواستیم تا در آسیا موفق باشیم، کسی گوش نکرد، یا بعد از شکست مقابل پاختاکور داوری را مورد خطاب قرار می دهد، در طرف مقابل ابراهیم زاده که با قرار گرفتن تیمش در گروه مرگ توجیه خوبی برای صعود نکردن داشت، در مصاحبه ای گفت: می خواهیم در گروه مرگ زندگی کنیم و از الان هدفمان جام باشگاههای جهان است و در عمل نشان می دهد واقعاً دنبال توجیه کردن نیست.
2) قلعه نویی اکنون هفته هاست تیمش در حسرت گذر کردن از تعداد 5، 6 پاس سالم و رو به جلو می سوزد اما تیم ابراهیم زاده چنان فوتبال شناوری را مقابل بنیادکار به نمایش می گذارد که اسکولاری در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی آنها را با تیمهای لیگ برتر انگلیس مقایسه می کند. 3) تیم ابراهیم زاده می داند برای بردن باید گل برد را به ثمر برساند. دقیقه اش خیلی مهم نیست. از یک تا نود، فرصت هست و تیم ذوب آهن زهرش را در زمانی که فرصت خوبی پیش بیاید می پاشد، اما سپاهان قلعه نویی کافی است تا دقیقه 30، 40 گل نزند آن موقع می شود ورزشگاه را ترک کرد و مطئمن بود سپاهان تا دقیقه 90 هنر گلزنی ندارد. مشخص نبود اگر در دقیقه 1 دیدار سپاهان مقابل شاهین، ابراهیم توره برای تیمش گل نمی زد سرنوشت تک دیداری که سپاهان در هفته های اخیر پیروز شده به کجا کشیده می شد. 4) شاگردان ابراهیم زاده همگی در بهترین شرایط خود هستند و رشد کیفی آنها به وضوح مشخص است. از شهاب کردان گرفته تا خلعتبری همگی نسبت به فصول قبل رشدی شگفت انگیز داشته اند حال آنکه قلعه نویی اصلاً نمی تواند مدعی باشد ستارگانش را نسبت به فصل پیش ارتقا داده است. مهدی رحمتی همان مهدی رحمتی فصل پیش است، عقیلی هم تفاوتی نکرده و سید جلال و نویدکیا و سایرین هم همانهایی هستند که سابق نیز با 10 درصد پایین و بالا همین کیفیت را ارائه می دادند. متاسفانه باید گفت اتفاقاً در این مقطع فصل همه بازیکنان سپاهان در انجام کارهای تاکتیکی دچار افت شدیدی نیز شده اند که این مشکل بی شک انگشت اشاره به سوی سرمربی دارد، چرا که بازیکنان هیچ یک دچار افت بدنی و کیفیت فردی نشده اند. 5) پاپی، حاتمی و آرماندوسا تعویض های تکراری آقای سرمربی هستند که به خاطر نداریم در یک بازی جریان بازی را عوض کرده باشند، حال آنکه تعویض های ابراهیم زاده در هر مسابقه کاملاً هوشمندانه، جریان ساز و بر اساس اصول تعویض و احساس نیاز برای بالانس تیم صورت می گیرد. صالحی نژاد برای محکم تر کردن کمربند خط میانی، فرهادی برای حفظ قدرت تهاجمی و مسلمان برای استفاده از هوش و قدرت حفظ توپش به منظور کشتن حرفه ای زمان بازی. 6) ابراهیم زاده که هنوز جامی را فدا نکرده و با اینکه نیمکتی با مهره های سپاهان ندارد، توانش را برای موفقیت در سه جام به شکلی بسیار اصولی تقسیم کرده است. در طرف مقابل قلعه نویی و باشگاه سپاهان وقتی در مقابل صبا با انجام یکی دیگر از بازیهای ضعیف هفته های اخیر خود مغلوب می شوند، تلویحاً و به نوعی صراحتاً می گویند جام حذفی را خیلی جدی نگرفته بودیم، اصفهانی ها مطمئناً از این سپاهان بیش از تصاحب یک لیگ برتر تنها انتظار دارند. 7) سه گلی که ذوب آهن به بنیادکار زد با استفاده از سه تاکتیک مختلف بود. سانتر از جناحین، شوت از پشت محوطه جریمه و حرکت های در عمق خلعتبری، حال آنکه سپاهان و حاج صفی این روزها تبدیل شده اند به استقلال و علیزاده زمان قلعه نویی... از دقیقه یک اوت دستی، واقعاً مضحک و تاسف بار است. 8) برای ابراهیم زاده این مهم است که بازیکنی که در بهترین شرایط قرار دارد و انگیزه اش از جنگیدن او در تمرینات هویداست بازی کند، به همین دلیل بود که ایگور تا زمانی که به استاندارد خودش دست نیافت یک نیمکت نشین صرف بود، او این را به سایر بازیکنان هم تفهیم کرده باید برای بازی کردن باید نفر اول پست خود باشند، این در حالی است که در سپاهان توره، در هر شرایطی بازی می کند، حاج صفی از جایگاهش حتی در بدترین شرایط خودش مطئمن است و ... 9) تفاوت آخر هم به تفاوتی مربوط است که برای اصفهانی ها جماعت خیلی با اهمیت است. در بین بازیکنان و کادر فنی ذوب آهن لهجه اصفهانی به شکل غیرقابل اغماضی بر سپاهانی ها می چربد. ذوبی ها شاید به همین خاطر است که در یک روز بارانی ورزشگاهشان را مقابل بنیادکار پر می بینند. هواداران خفته این تیم بعد از نزدیک به یک دهه با تیمشان آشتی کرده اند و این روزها هوادارانی را در استادیوم فولادشهر می بینیم که شاید نزدیک به یک دهه بود به استادیوم نیامده بودند. 10) شاید اگر منصور به جای قلعه نویی بود می توانست به تیمش دیکته کند که هنوز هیچ چیز برای سپاهان تمام نشده، هنوز سه بازی دست نخورده باقی مانده که اگر به صورت مجزا به آنها نگاه شود پیروزی در آنها برای تیمی که اسکلت اصلی تیم ملی را در اختیار دارد، اتفاق غیرممکنی نخواهد بود، اما چنین خواسته ای از امیر بعید است چرا که تجربه نشان داده قلعه نویی معمولاً در اوایل بهار هنگ می کند.
Comment