اگر دنیا چنان که من دوست دارم تصورش کنم، کارش به خاطر سپردن راستی و نترسی است، آنوقت تعجبی هم ندارد که هر دوم خرداد نام و خاطره ناصر حجازی که در چنین روزی پرکشید بلندتر و خاطره اصلاح طلبی حکومتی که زاده این روز است محو تر می شود.
این را از آن جهت میگویم که صداقت و اصالتی که ناصر حجازی داشت به روزگارش نایاب بود. ناصر حجازی همانی است که حاضر نشد با عکس خمینی وارد زمین فوتبال شود و بر سر همین مردی و راستی اول تیم ملی را از دست داد و بعد کم کم موقعیتهای دیگر را و بعد سر و کارش افتاد به کوچه پسکوچه های هند و بنگلادش و مربیگری تیم ناشناخته ای به اسم محمدان. حجازی با فقر و تنگدستی در هند و بنگلادش ساخت و با نان و موز شکمش را سیر کرد تا چنانکه خود گفت " از اصولم برنگردم، تا جلوی کسی تعظیم نکنم، تا دست کسی را نبوسم...".
روزگار هم چنان که گاهی رسمش است ساکت ننشست و پای همان محمدان بنگلادش را کشید به مسابقه با پرسپولیسی که دستپخت همانها بود که حجازی را آواره کرده بودند. بعد هم انگار زمان نمایش اجرای داود و جالوت رسیده باشد همان محمدان در آسیا پرسپولیس را زد زمین و حذف کرد که یاد همه ما بیندازد که گاهی هم شرف از همه چیز زورش بیشتر است که اگر نبود مردم داکا حجازی را روی دست در خیابان نمی گرداندند. حجازی ای که خیابانهای تهران برایش تنگ شده بود.
خوش به حال ما که حجازی را هم دیدیم و خوش به حال آنها که از او الهام خواهند گرفت که رسم تاریخ این است که ترسوها و دستبوس ها را بفرستد به فراموشخانه و نترسها و سربلندها را ماندگار روزگار کند.
نام ناصر خان حجازی بلند و مشی و مرامش سرمشق من و شما باد.
این را از آن جهت میگویم که صداقت و اصالتی که ناصر حجازی داشت به روزگارش نایاب بود. ناصر حجازی همانی است که حاضر نشد با عکس خمینی وارد زمین فوتبال شود و بر سر همین مردی و راستی اول تیم ملی را از دست داد و بعد کم کم موقعیتهای دیگر را و بعد سر و کارش افتاد به کوچه پسکوچه های هند و بنگلادش و مربیگری تیم ناشناخته ای به اسم محمدان. حجازی با فقر و تنگدستی در هند و بنگلادش ساخت و با نان و موز شکمش را سیر کرد تا چنانکه خود گفت " از اصولم برنگردم، تا جلوی کسی تعظیم نکنم، تا دست کسی را نبوسم...".
روزگار هم چنان که گاهی رسمش است ساکت ننشست و پای همان محمدان بنگلادش را کشید به مسابقه با پرسپولیسی که دستپخت همانها بود که حجازی را آواره کرده بودند. بعد هم انگار زمان نمایش اجرای داود و جالوت رسیده باشد همان محمدان در آسیا پرسپولیس را زد زمین و حذف کرد که یاد همه ما بیندازد که گاهی هم شرف از همه چیز زورش بیشتر است که اگر نبود مردم داکا حجازی را روی دست در خیابان نمی گرداندند. حجازی ای که خیابانهای تهران برایش تنگ شده بود.
خوش به حال ما که حجازی را هم دیدیم و خوش به حال آنها که از او الهام خواهند گرفت که رسم تاریخ این است که ترسوها و دستبوس ها را بفرستد به فراموشخانه و نترسها و سربلندها را ماندگار روزگار کند.
نام ناصر خان حجازی بلند و مشی و مرامش سرمشق من و شما باد.
Comment